معارف و معاریف

مصطفی حسینی دشتی

نسخه متنی -صفحه : 2570/ 1836
نمايش فراداده

(در بهشت) بنشينند. (حجر: 47)

متقادِم

ديرينه شونده. كهن. كهنه.

مُتَقارِب

با يكديگر نزديك گردنده.

نزديك به يكديگر.

مُتَقَدِّم

پيش آينده. سابق. گذشته. پيشين.

مُتَقَذِّر

پليد. چركين.

مُتَقَشِّف

مرد تنگ زيست. شكيبا به قوت روز گذار و به جامه دريده.

مُتَقَطِّع

پاره پاره و بخش بخش گرديده.

مُتَقَلِّب

برگردنده. بازگشته. از اين پهلو به آن پهلو گردنده.

مُتَقَلِّد

قلاده پوشنده. زينت داده شده با گردنبند. آويز گردن كننده. به گردن گيرنده.

مُتقَن

استوار و محكم، متين و رزين.

مُتقِن

آن كه كار را استوار و محكم كند. استوار كننده و محكم كننده.

مُتَقَوِّم

قيمت شده. گران بها. استوار شده. راست شونده و قوام گيرنده.

مُتَّقِى

پرهيزكار. خطر پرهيز. آن كه از خطر و زيان حذر كند. در اصطلاح شرع: كسى كه از پيامد عصيان پروردگار بيمناك بود. ج: متّقون، متّقين.

«آياتى از قرآن در باره متّقى»

(ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتّقين) (بقرة: 2). (واتّقوا الله و اعلموا انّ الله مع المتّقين) (بقرة:194). (ان اولياؤه الاّ المتّقون ولكنّ اكثرهم لا يعلمون) (انفال: 34). (و جنّة عرضها السماوات و الارض اعدّت للمتّقين) (آل عمران: 133). (انّما يتقبل الله من المتّقين) (مائدة: 27). (انّ الارض لله يورثها من يشاء و العاقبة للمتّقين) (اعراف: 128). (و ازلفت الجنّة للمتّقين) (شعراء: 90). (انّ المتّقين فى جنّات و نعيم. فاكهين بما آتاهم ربّهم)(طور: 17).

«رواياتى در باره متّقى»

اميرالمؤمنين (ع): «و ارغبوا فيما وعد المتّقين فانّ وعده اصدق الوعد». (نهج: خطبه 110) «واعلموا عباد الله! انّ المتّقين ذهبوا بعاجل الدنيا و آجل الآخرة، فشاركوا اهل الدنيا فى دنياهم ولم يشاركوا اهل الدنيا فى آخرتهم». (نهج: نامه 27) رسول الله (ص): «المتّقون سادة، والفقهاء قادة...». (بحار: 1/201) ابوعبدالله الصادق (ع): «القيامة عرس المتّقين». (بحار: 7/176)