(در بهشت) بنشينند. (حجر: 47)
ديرينه شونده. كهن. كهنه.
با يكديگر نزديك گردنده.
نزديك به يكديگر.
پيش آينده. سابق. گذشته. پيشين.
پليد. چركين.
مرد تنگ زيست. شكيبا به قوت روز گذار و به جامه دريده.
پاره پاره و بخش بخش گرديده.
برگردنده. بازگشته. از اين پهلو به آن پهلو گردنده.
قلاده پوشنده. زينت داده شده با گردنبند. آويز گردن كننده. به گردن گيرنده.
استوار و محكم، متين و رزين.
آن كه كار را استوار و محكم كند. استوار كننده و محكم كننده.
قيمت شده. گران بها. استوار شده. راست شونده و قوام گيرنده.
پرهيزكار. خطر پرهيز. آن كه از خطر و زيان حذر كند. در اصطلاح شرع: كسى كه از پيامد عصيان پروردگار بيمناك بود. ج: متّقون، متّقين.
(ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتّقين) (بقرة: 2). (واتّقوا الله و اعلموا انّ الله مع المتّقين) (بقرة:194). (ان اولياؤه الاّ المتّقون ولكنّ اكثرهم لا يعلمون) (انفال: 34). (و جنّة عرضها السماوات و الارض اعدّت للمتّقين) (آل عمران: 133). (انّما يتقبل الله من المتّقين) (مائدة: 27). (انّ الارض لله يورثها من يشاء و العاقبة للمتّقين) (اعراف: 128). (و ازلفت الجنّة للمتّقين) (شعراء: 90). (انّ المتّقين فى جنّات و نعيم. فاكهين بما آتاهم ربّهم)(طور: 17).
اميرالمؤمنين (ع): «و ارغبوا فيما وعد المتّقين فانّ وعده اصدق الوعد». (نهج: خطبه 110) «واعلموا عباد الله! انّ المتّقين ذهبوا بعاجل الدنيا و آجل الآخرة، فشاركوا اهل الدنيا فى دنياهم ولم يشاركوا اهل الدنيا فى آخرتهم». (نهج: نامه 27) رسول الله (ص): «المتّقون سادة، والفقهاء قادة...». (بحار: 1/201) ابوعبدالله الصادق (ع): «القيامة عرس المتّقين». (بحار: 7/176)