معارف و معاریف

مصطفی حسینی دشتی

نسخه متنی -صفحه : 2570/ 2125
نمايش فراداده

در بحرين متولد و در سال 1186 در كربلا درگذشت.

يُوشع

بن نون بن افراهم بن يوسف بن يعقوب، يار موسى بن عمران و وصىّ او كه پس از او به مقام نبوت نائل گشت. وى مقامى والا داشت، مستجاب الدعوه بود كه هنگام جنگ وى با مردم كنعان براى اينكه جنگ به پايان آرد از خدا خواست خورشيد را برگرداند. به امر خداوند رد شمس شد. وى پس از درگذشت موسى امور را به عهده گرفت و با طواغيت زمانش با صبر و استقامت ادامه حيات داد و بر اذيت و آزار آنها شكيبا بود تا اينكه سه تن از طواغيت را پشت سر نهاد و از آن پس بر امور مسلط گشت ولى دو نفر از منافقين قومش به همراه صفوراء دختر شعيب و همسر موسى بر او خروج كردند و با لشكرى صدهزار سرباز به جنگ وى آمدند و نبردى سخت بين آنها درگرفت و سرانجام يوشع بر آنها پيروز گشت و صفوراء را اسير كرد و به وى گفت تو را در دنيا مى بخشم ولى در آخرت به نزد همسرت موسى از تو شكايت مى كنم. صفورا گفت: واى بر من كه اگر مرا به بهشت برند از روى موسى حيا كنم...

از امام باقر (ع) آمده: كه شبى كه يوشع بن نون در آن به قتل رسيد به زير هر سنگى كه به روى زمين بود خون تازه ديده مى شد مانند شبى كه على (ع) به شهادت رسيد و مانند روزى كه حسين بن على شهيد شد.

يوشع 128 سال عمر كرد. به نقلى وى عمه زاده موسى بوده. از حضرت صادق (ع) روايت شده كه وى به امر خداوند فرزندان هارون را وصىّ خويش ساخت. پيغمبر بعد از او كالب بن يوفنّا بوده. احتمال داده اند «يسع» كه در قرآن آمده همان يوشع باشد. (بحار: 13/364 و مجمع التواريخ)

يُوغ

چوبى كه برزيگران بر گردن گاو نهند به وقت شخم و مانند آن. به عربى نِير گويند. در دعاء مأثور آمده:«يا من وضعت له الملوك نير المذلّة على اعناقهم»: اى خداوندى كه سلاطين جهان در بندگيش يوغ خوارى به گردن نهاده اند. (بحار: 52/391)

يَوم

به معنى روز است و چنانكه روز فارسى در اصل به معنى زمان بين طلوع فجر تا غروب خورشيد است و گاه مطلق زمان از آن اراده مى شود يوم عربى اين چنين است: (اليوم اكملت لكم دينكم). «الدهر يومان». امروز وضع بدين منوال است. تو را براى چنين روزى براى خود ذخيره كرده بودم. (نگارنده) (مالك يوم الدين) (فاتحه: 4). مراد از يوم در اين آيه چنانكه مى دانيم وقت و زمان است. (قال كم لبثت قال لبثت يوما أو بعض يوم)(بقره: 259). روز در اين آيه همان روز معمولى مقابل شب است. البته در «بعض يوم».

(اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى) (مائده: 3). الف و لام در «اليوم» براى حضور است يعنى:امروز دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم.

(ان ربّكم الله الذى خلق السموات و الارض فى ستة أيام...) (يونس:3). در «سماء» و «ارض» گذشت كه مراد از ايام در اين آيه و نظائر آن مطلق زمان و دوران است يعنى آسمانها و زمين را خداوند درشش زمان و شش وقت آفريد، شايد هر يك ميليونها سال طول كشيده باشد.

(فعقروها فقال تمتّعوا فى داركم ثلاثة أيام)(هود: 65). در اينگونه آيات شبها نيز داخل در يوم اند و اطلاق ايّام روى عنايتى است.

(ولقد أرسلنا موسى بآياتنا ان أخرج قومك من الظلمات الى النور و ذكّرهم بايّام الله...)(ابراهيم: 5).

مراد از ايام الله ظاهراً روزهائى است كه قدرت خدا در آنها بيشتر ظاهر شده و قدرت مقاومت از دست بشر رفته و خواهد رفت مانند بلاهائى كه قوم نوح، هود، صالح و غيرهم عليهم السلام گرفتار گشتند و مانند روز مرگ و روز آخرت.

مى شود گفت مراد از آن در آيه عذابهائى است كه به قوم پيامبران گذشته نازل گشته است. يعنى موسى را با آيات خويش فرستاديم كه قومت را از تاريكى ها به سوى نور ايمان و سعادت بيرون كن و ايّام خدا و عذابهاى اقوام گذشته را كه در اثر نافرمانى از پيامبران گرفتار شدند به آنها يادآورى كن.

در بعضى از روايات نعمتها نيز مثل عذابها از ايام خدا شمرده شده در تفسير الميزان از معانى الاخبار صدوق منقول است كه امام باقر و صادق عليهما السلام فرموده اند: «ايام الله ثلاثة: يوم القائم و يوم