پـدر، در روز دهـم مـحـرم سـال شـصـت و يـكـم هـجـرى ، بـه امـامـت رسيد. آن حضرت با زمامدارانى چون يزيد بن معاويه ، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم ، عبدالملك بن مروان ، و وليد بن عبدالملك معاصر بود.
دوران امـامـت آن حـضـرت و شـرايـط سـيـاسـى حاكم بر جامعه اسلامى آن روز، از دشوارترين و حساس ترين دوران زندگى امامان : بوده است .
امام سجاد(ع ) در واقعه جانگداز كربلا همراه پدر بزرگوار خود بود و لطف خدا او را از گزند دشمن حفظ كرد، ولى پس از شهادت پدر به اسارت درآمد و همراه ديگر اسيران به كوفه و آن گـاه بـه شـام رفـت . بـى گـمـان ، بـه اسـارت رفـتـن اهل بيت امام حسين (ع ) در به ثمر رسيدن قيام مقدّس آن حضرت نقشى به سزا داشت . امام سجاد(ع ) در مـدت اسـارت ، بـا كـمـال بـردبـارى و شـهـامـت بـا ايراد سخنرانى ها و خطابه ها، فاجعه كـربـلا را بـراى مـردم بـازگو و حق و حقيقت را آشكار مى كرد، از حقّانيّت خاندان رسالت و مقام والاى آنـان سـخن مى گفت و مظلوميّت پدر بزرگوار خود و ستم ها و بى رحمى هاى بنى اميه را آشكار مى ساخت .
بـا رسـيـدن كـاروان اسـيـران بـه كـوفـه ، امـام سجاد(ع ) خطابه اى آتشين و پرشور خواند و انـقـلابـى در كـوفـه بـه راه انـداخـت . سـخنان امام (ع ) چون توفان ، مردم كوفه را برآشفت ، فرياد گريه از گوشه و كنار برخاست و مردم يكديگر را ملامت مى كردند.(140) در شـام ، درحـالى كـه امـام (ع ) را بـا چـنـد تـن ديـگـر از اهل بيت به يك ريسمان بسته بودند، به كاخ يزيد بردند. امام (ع ) با شهامت و دليرى خطاب بـه يـزيـد فـرمـود: (اى يـزيـد! دربـاره پـيـامـبـر چـه مـى انـديـشـى اگـر او ما را چنين در بند ببيند؟!)(141) اين جمله كوتاه چنان حاضران را منقلب كرد كه همه گريستند.
در اثـر ايـن سـخـنـرانـى ها و خطابه ها، طولى نكشيد كه پرچم هاى انقلاب و مخالفت با رژيم اموى در عراق و حجاز به اهتزاز درآمد و هزاران تن به خونخواهى سرور شهيدان قيام كردند.
در شـرايـط سخت و خفقان ناشى از حكومت امويان ، كه امام (ع ) از آزادى بيان وسخن محروم بود، از طـريق دعا و مناجات ، دستورالعمل هاى اعتقادى و اخلاقى و برنامه زندگى اجتماعى را بيان و در ميان مسلمانان منتشر مى كرد.
(صـحـيـفـه سـجـاديـه )، مجموعه اى از دعاهايى است كه از امام چهارم به يادگار مانده است . اين كتاب ارزشمند حاوى دوره اى كامل از جهانبينى ، خداشناسى و انسان شناسى عميق است . مفسر بنام مصرى ، (طنطاوى )، درباره اش مى گويد:
صـحـيـفـه سـجـاديه ، يگانه كتابى است كه در آن علوم و معارف و حكمت هايى هست كه در غير آن نـيـست و اين از بدبختى مردم مصر است كه تاكنون از اين اثر گرانبها و جاويد آگاه نبوده اند. من هر چه نگريستم ، آن را بالاتر از كلام مخلوق و پايين تر از كلام خالق يافتم .(142)
سـرانـجـام امـام (ع ) پـس از پـنجاه و هفت سال تلاش و رنج و صبر و بردبارى ، در زمان حكومت وليـد بـن عـبـدالمـلك و بـه دسـتـور او مـسـمـوم شـد و در روز بـيـسـت و پـنـجـم مـحـرم سال نود و پنجم هجرى به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.(143)