مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق

حسین حبیبی

نسخه متنی -صفحه : 180/ 109
نمايش فراداده

اعتقادى حالت سابقى براى او نمى دانيم ـ آيا حكم به كفر اين افراد مى شود و يا حكم به اسلام آن ها و يا آن كه به دليل وجود واسطه بين اسلام و كفر نه حكم به كفر و نه حكم به اسلام آن ها مى شود كه براى هر يك از اين اقوال وجهى وجود دارد. ـ وجه اين كه چنين شخصى محكوم به كفر مى شود اين است كه اسلام امرى وجودى است و كفر عدم آن است; پس تا زمانى كه اسلام شخصى محقق نشده او به ناچار محكوم به كفر است چون اسلام عبارت است از اظهار شهادتين و متلبّس شدن به شعار مسلمانان. ـ وجه محكوم بودن چنين شخصى به اسلام به اين دليل است كه عنوان كافر بر او صادق نيست. ـ وجه اين كه چنين شخصى نه محكوم به اسلام است و نه محكوم به كفر اين است كه اسلام و كفر دو امر وجودى هستند و ممكن نيست تحقق يكى از آن دو مگر پس از اعتراف به آن و به همين خاطر در صورتى كه شخص تازه مسلمان يا مسلمانى كه در نقاط دور دست از بلاد اسلامى زندگى مى كند اگر منكر يكى از ضروريات دين باشد حكم به كفر او نمى شود و حال آن كه اگر مجرد عدم اعتقاد براى تحقق كفر كافى بود حكم به كفر چنين شخصى مى شد; پس كافر كسى است كه منكر دين باشد و اين در صورتى تحقق مى يابد كه شخص نسبت به دين آگاه باشد چنان كه اسلام نيز عبارت از اقرار به شهادتين است. پس جايى براى حكم به اسلام چنين شخصى وجود ندارد هم چنان كه حكم به كفر او نيز ممكن نيست زيرا در اين جا واسطه وجود دارد و در صورت واسطه شخص محكوم به طهارت است چون دليلى بر نجاست او وجود ندارد و قاعده طهارت چنين اقتضايى دارد.(42) امّا در بحث از حيث شبهه موضوعيه ـ كه موضوع مورد بحث ما يعنى اسلام و كفر جسد مشكوك الحال را نيز در بر مى گيرد ـ هر گاه در اسلام و كفر شخصى شك كنيم اگر تقابل اسلام و كفر را تقابل دو امر وجودى متضاد بدانيم در اين صورت واسطه بين آن دو كسى است كه اسلام به او نرسيده تا منكر آن شود پس اگر اماره اى اقامه شود و ما از خارج علم پيدا كنيم كه اين شخص از واسطه بين اسلام و كفر نيست بلكه مسلمان است و يا كافر است در اين صورت موضوع جريان هر يك از دو اصل اصالة عدم الكفر و اصالة عدم الاسلام منتفى مى شود. و اگر احتمال بدهيم كه شخص از مصاديق واسطه است در اين صورت هر دو اصل در مورد او جارى مى شود و با تعارض هر دو اصل ساقط و حكم به طهارت وى مى شود زيرا اسلام و كفر او ثابت نشده است و قاعده طهارت اقتضاى طهارت او را دارد. اگرهم تقابل اسلام و كفر را تقابل عدم و ملكه