خداوند مرا از اين كار نهى كرده است بنابراين در كار حذيفه با اطاعت از دستور تو خدا را نافرمانى نمى كنم .
و اما اينكه از حصير بافى و نان جو خوردن من ، ايراد گرفته اى اين چيزى نيست كه مؤ من به خاطر آن ملامت شود، سوگند به خدا، نان جو خوردن و حصير بافى كردن و از مردم بى نياز بودن و چشم به سفره ديگران ندوختن ،، نزد خداوند محبوبتر و به تقوا نزديكتر است .
ر را ديدم كه وقتى نان جوين مى يافت مى خورد و ناراحت هم نبود اما اينكه از عطاى من نوشته بودى ، من براى روز نياز و تهيدستيم (آخرت ) آن را از پيش مى فرستم . به خدا قسم آنچه را كه دندانم بتواند نرم كند تا از گلو فرو رود، از نظر من يكسان است كه نان گندم و مغز گوسفند باشد يا آرد جو.
اما اينكه گفته اى با رفتارم حكومت را ضعيف و خوار كرده ام تا آنجائى كه اهل مدائن از فرمانروائى من بى خبرند و مرا همچون پلى براى عبور يا باربرى كشيدن بارهايشان قرار داده اند و اين موجب سستى و خوارى حكومت الهى است ، پس بدان كه خوارى در مسير طاعت خدا محبوبتر از عزت در نافرمانى خداست .
مى دانى كه پيامبر هم با مردم نزديك بود و باآنان انس و الفت داشت و در عين حال كه زمامدار بود مردم با او بسيار نزديك بودند. مگر نه اينكه پيامبر غذاى ساده مى خورد و لباس خشن مى پوشيد و همه مردم نزد او يكسان بودند. مگر پيامبر نفرموده است : هر كس سرپرست هفت نفر باشد از مسلمانان و عدالت نكند با خشم خدا روبرو خواهد شد.
كاش من با اين خوارى و ضعفى كه تو گفتى از حكومت مدائن به سلامت بگذرم . من كه از حكومت بر يك شهر ترسانم حال آن كس كه پس از پيامبر بر تمام امت حكومت مى كند چگونه خواهد بود؟ خداوند فرموده است : خانه آخرت از آن كسى است كه در روى زمين قصد سركشى و فساد ندارند و عاقبت براى متقين است . (370)