داستان حكومت سلمان در مدائن درسى براى زمامداران خائن - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داستان حكومت سلمان در مدائن درسى براى زمامداران خائن

مدائن يكى از شهرهاى سرسبز و خرم و پايتخت ساسانيان بود كه به دست مسلمانان فتح شد، خليفه دوم با مشورت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام سلمان را پس از حذيفة بن يمان حاكم مدائن قرار داد، مردم فكر مى كردند سلمان نيز مانند حكمرانان و زمامداران گذشته با همراهان بسيار و جلال و شكوه خواهد آمد و با تشريفات خاصى وارد خواهد شد، ديدند سوارى از دور پيدا شد وقتى نزديك شد ديدند پيرمردى از كار افتاده با محاسن سفيد سوار بر الاغى شده و سفره اى نان و كوزه اى آب به همراه به طرف آنان مى آيد. از او سراغ سلمان را گرفتند، سلمان گفت : سلمان من هستم .

براى اهالى مدائن تعجب آور بود كه چگونه اين پيرمرد شهرى با اين عظمت را اراده خواهد كرد، لابد فاسدان فكر مى كردند در سايه حكومت ناتوانى چون او مى توانند به چپاول هاى خود بپردازند، سلمان يكسره به طرف خانه كوچكى در كنار مسجد وارد شد و به اداره امور پرداخت سلمان بيت المال را صرف مردم مى كرد و حتى حقوق شخصى خود را نيز به نفع جامعه و نيازمندان خرج مى كرد، زندگى ساده و روش مردمى سلمان بر محبوبيت او مى افزود و اينگونه رفتار طبيعتا انتقادى غير مستقيم از شيوه كسانى بود كه در حكومت به سود شخصى مى انديشيدند و از بيت المال به وضع خود سر و سامان مى دادند و زندگى جدا از مردم فراهم مى كردند.

خليفه دوم از برخى از اعمال سلمان كه همان روش سادگى و مردمى بود ناراحت شد و به او نامه نوشت بعلاوه به سلمان ماموريت داد كه نسبت به وضع زندگى حذيفه يكى از اصحاب وفادار پيامبر تحقيق و بررسى كند.

سلمان در پاسخ خواسته هاى خليفه چنين نوشت : (از سلمان آزاده شده پيامبر خدا به عمر بن خطاب ، نامه سرزنش كننده و ملامت بار تو به من رسيد، نوشته بودى كه مرا امير مردم مدائن كرده اى و دستور داده اى كه در تحقيق از كارها و رفتار حذيفة بن يمان باشم و كارهاى نيك و بدش را گزارش دهم . در حالى كه خداوند در كتاب خود از تجشمش و غيبت نهى مى كند و به اجتناب از بسيارى از گمانها دستور مى دهد. (369)

/ 362