كوشش و جديت محدث قمى در تحصيل و تاليف و ترويج دين - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كوشش و جديت محدث قمى در تحصيل و تاليف و ترويج دين

محدث قمى مرحوم حاج شيخ عباس در سال 1294 هجرى قمرى در شهر مذهبى قم از پدر و مادرى با تقوا و با ايمان ديده به دنيا گشود او درباره شخصيت مادرش مى گويد: للّه للّه قسمت مهمى از موفقيتهاى من به مادرم مربوط مى شود زيرا او سعى مى كرد حتى المقدور زمانى كه مى خواهد مرا شير بدهد با وضو باشد . از ديگر خصوصيات مادرش اين بود كه مى كوشيد نماز نافله شب از او فوت نشود و نماز يوميه اش را پيوسته در اول وقت بخواند. پدر بزرگوار ايشان كه محمد رضا نام داشت از ابرار و صالحين بود.

شروع به تحصيل

مرحوم محدث قمى در زادگاه خود قم علوم مقدماتى را شروع كرد و كم كم به فقه و اصول رسيد و قسمتى از تحصيلات را نزد مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب فرا گرفت چون از نظر معيشت در مضيقه بود و نمى توانست كتابهاى لازم را تهيه كند از كتابخانه استاد بزرگوارش استفاده مى كرد او در اين راه متحمل رنجهاى فراوان شد، يك قران و دو قران جمع مى كرد تا وقتى كه پولش به سه تومان مى رسيد پياده از قم به تهران مى رفت و كتاب مى خريد و به قم برمى گشت .

مسافرت به نجف

در سال 1316 هجرى قمرى براى ادامه و تكميل دروس روانه نجف اشرف شد و چون علاقه شديد به علم حديث داشت به خدمت محدث بزرگ و علامه عالى مقام حاج ميرزا حسين نورى ، در آمد و از محضر آن عالم ربانى كسب فيض نمود.

پس از دو سال از وفات به قم بازگشت .

عشق به تاءليف

محدث قمى به بيمارى ريوى مبتلا بود و تنگى نفس داشت به طورى كه گاهى نشست و برخاست براى ايشان مشكل بود و نمى توانست كتابى را از زمين بردارد، و در عين حال شب و روز به تاءليف و مطالعه اشتغال داشت و كمتر به خواب و استراحت مى پرداخت و اكثر اوقات روز و شبش يا در مطالعه و يا نوشتن و يا عبادت بود زندگى ساده اى داشت قباى او كرباس ولى تميز بود فرش خانه اش گليم بود، از سهم امام استفاده نمى كرد و مى گفت : من اهليت ندارم .

من براى امام حسين منبر مى روم

مه ساله محرم كه مى شد مقيد بود منبر برود و منبر مى رفت و مستمعين خود را از مواعظ سودمند خود بهره مند مى كرد در يكى از سالها مرد نيكوكارى از وى خواهش كرد كه بانى او شود و مبلغ پنجاه دينار به وى تقديم نمايد، البته خرج ايشان در آن ايام ماهى سه دينار بود، محدث در جواب گفت : من براى امام حسين عليه السلام منبر مى روم نه براى ديگران و بالاخره آن پول را قبول نكرد.

تاءثير كلام او

هنگامى كه حاج شيخ عباس در مدرسه حاج ميرزا جعفر صحن مطهر حضرت امام رضا عليه السلام به عنوان درس اخلاق براى طلاب منبر مى رفت در حدود هزار طلبه و عالم در آن مجلس شركت مى كردند و منبر ايشان در حدود دو ساعت و نيم و گاهى تا سه ساعت طول مى كشيد و هيچ كسى از سخنان و بيانات سودمند ايشان خسته نمى شد.

و مى گويند آن چنان سخنان ايشان در قلبها اثر مى گذاشت كه تا يك هفته انسان را از گناه و سيئات اخلاقى باز مى داشت و به خدا و عبادات و مقدسات مذهبى توجه مى داد.

احترام او نسبت به احاديث

هيچگاه ديده نشد كه ايشان بدون طهارت و وضو حديثى يادداشت كند يا دست به صفحه كتاب حديث و يا جلد آن بگذارد و هنگام مطالعه حديث دوزانو و رو به قبله مى نشست .

وفات و رحلت پرافتخار او

در سالهاى آخر عمرش كه مقيم نجف اشرف بود يكى از آقايان علما به عيادتش مى رود وقتى كه حال ايشان را مى پرسد حاج شيخ جواب مى دهد: الان چند روز است كه نتوانسته ام حديث بخوانم و بنويسم و شروع به گريستن مى كند.

وى شب سه شنبه 22 ذيحجه 1359 هجرى قمرى به جوار رحمت حق پيوست و در صحن مطهر حضرت على در جوار قبر استاد بزرگوارش محدث نورى مدفون گرديد.(94)

/ 362