مؤ لف محترم گلستان معارف گويد: شخصى وسط خيابان ولى عصر (عج ) تهران جلوى مرا گرفت و گفت : حاج آقا من مدتى از عمرم انواع و اقسام كلاهبرداريها را مرتكب شده ام و به اكثر شهرستانهاى ايران براى همين كار رفته ام و مال زيادى جمع آورى كرده ام و اكنون از خواب غفلت بيدار شده ام و علت اين بيدارى هم آن شد كه دو ماه قبل به شيراز رفتم براى كلاهبردارى ، شب رفتم مسجد مولاناللّه بعد از نماز جماعت مجلس روضه شروع شد. واعظ راجع به حق الناس صحبت مى كرد تا اينكه رسيد به جائى كه داستان سيد هاشم خاركن و خواب او را نقل كرد.(41)