قابل توجه ائمه جماعات
مرحوم حاج شيخ على بن شيخ عباس نهاوندى چيزى از شاگردان مخصوص علامه متقى ميرزا محمد تقى شيرازى (ميرزاى كوچك ) بود آن بزرگوار گفته است يك روز در خدمت استاد عرض كردم حديثى را در كتابى ديدم كه يكى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام به آن حضرت عرض كرد: يابن رسول الله (ص ) من وقتى به قريه و محل خودم مى روم به من اصرار مى كنند كه براى ما امامت كن آيا شما اجازه مى دهيد كه براى آنها پيشنمازى كنم ؟ حضرت فرمود: ان لم يكن نظرك بالوراك فتامم اگر نگاهت پشت سرت نيست امامت كن (يعنى اگر كمى و زيادى جمعيت در روحيه تو تغيير نمى دهد).
گفت : وقتى اين حديث را خواندم حال آن مجسمه تقوا و قدس بهم خورد و به اندرون منزل رفت و تا هيجده روز ديگر او را نديدم و در اين مدت به نماز و درس حاضر نشد من خودم را به وسيله اى به ايشان رسانيدم ديدم در اتاق كتابخانه اش تنها نشسته و بسيار ضعيف و ناراحت است . گفتم : آقا چرا به اين حال افتاده يد؟ فرمود: تو مرا اينطورى كردى ! گفتم : پناه به خدا مى برم اگر من چنين كارى كرده باشم .
فرمود: آن حديثى كه برايم خواندى مرا چنين كرد. گفتم : مگر شما هم . فرمودند: آرى گاه قلت و كثرت مردم مرا متوجه مى نمود، پس در اين مدت به خود پرداختم تا از اين مرحله نجات يابم .(166)