مامون الرشيد در سال 218 هجرى به سفر دمشق رفت در آن موقع بشر بن وليد كندى قاضى بغداد بود او در غياب مامون مردى را به اين اتهام كه ابى بكر و عمر را به نام مادرشان دشنام داده است حد زد و سپس او را بر شتر نشاند و دور شهر گرداند بعد از آنكه مامون مراجعت نمود و گزارش اين امر به اطلاعش رسيد فقهاى شهر را احضار نمود و در حضور آنان قاضى بغداد را مخاطب قرار داده گفت : اى قاضى من در قضيه شما و آن مرد متهم دقت كردم و در كارى كه انجام داده اى پانزده خطا يافتم آنگاه متوجه فقهاى مجلس شده و سوال كرد آيا بين شما كسى هست كه به آن خطاها واقف باشد؟ فقها از خليفه خواستند كه آنها را توضيح دهد.مامون به قاضى گفت : آن مرد را به چه جرمى حد زدى ؟ جواب داد براى سب ابى بكر و عمر، پرسيد آيا مدعيان خصوصى آن مرد در محكمه حاضر شدند و اقامه دعوا كردند؟ گفت : نه پرسيد آيا به تو وكالت داده بودند؟ گفت : نه ، پرسيد آيا حاكم مى تواند حد تهمت را بدون حضور اقامه نمايد؟ گفت : نه ، پرسيد آيا ايمن بودى از اينكه بعضى از صاحبان حق ، او را ببخشند و اجراى حد موقوف گردد؟ گفت : نه ، پرسيد: آيا مادران ابى بكر و عمر كافر بودند يا مسلمان ؟ جواب داد كافر بودند. پرسيد آيا در مورد زنان كافر حد زنان مسلمان اجراء مى شود؟ جواب داد مامون گفت : گيرم اين كار را به اعتبار حق ابى بكر و عمر انجام دادى آيا دو شاهد عادل نزد تو شهادت داده بودند؟ جواب داد: يكى از آن دو شاهد عادل بودند. پرسيد آيا بدون دو شاهد عادل اجراى حد جايز است ؟ جواب داد: نه ، مامون گفت : در ماه رمضان اقامه حد كردى آيا حدود در ماه رمضان اجراء مى شود؟ جواب داد: نه ، تو متهم را واداشتى و پاهاى خود را از هم باز كند مانند كسى كه مى خواهند به چهار ميخش بكشند آيا حد مجرم با چنين وضعى اجراء مى شود؟ جواب داد: نه ، گفت : تو او را برهنه كردى و سپس اجراى حد نمودى آيا محكوم را بايد برهنه كرد؟ جواب داد: نه . گفت : پس از اجراى حد او را سوار شتر كرده و گرد شهر گرداندى ؟ آيا حد خورده بايد دور شهر گردانده شود؟ جواب داد: نه . گفت : سپس او را زندانى كردى .آيا كسى كه حد درباره اش اجراء شده است بايد محبوس گردد؟ جواب داد: نه . مامون گفت : خدا نبيند مرا كه مسئوليت گناهت به عهده من آيد و شريك جرم تو باشم .دستور داد لباس قضا را برش بدر آوردند و مردى را كه حد خورده و مورد ستم واقع شده بود حاضر كنند تا حق خود را از او بگيرد.فقهائى كه در مجلس حاضر بودند از اين دستور سخت نگران و ناراحت شدند و از موقع و مقام خود در افكار عمومى احساس خطر كردند و از خليفه ... در خواست كردند كه به علت خطاهاى اين قاضى حكام را رسوا نكند، آبروى قضات را نبرد و موجبات هتك و توهين آنان را فراهم نياورد، در خواست فقها مورد قبول واقع شد به دستور مامون قاضى را در خانه اش زندانى كردند، و آنقدر در باز داشت ماند تا از دنيا رفت . (382)