تيز هوشى و درايت غياث الدين دشتكى و فرزندش صدر الدين - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام صادق عليه السلام فرمود: مطرود حضرت حق است آن فرد ناصالحى كه با تكلف و تصنع مقام رياست را اشغال كند يا در راه رسيدن به آن همت گمارد، يا فكر چنين رياستى را در سر پروراند. (380)

تيز هوشى و درايت غياث الدين دشتكى و فرزندش صدر الدين

منصور بن محمد غياث الدين دشتكى شيرازى را دو پسر بود كه يكى را نام امير صدر الدين و ديگرى امير شرف الدين على بود و هر دو عزيز و گرامى بودند، چون دومى بسيار اهل ورع و تقوا و عبادت بود و اولى داراى هوش و فهم و فراست و عقل و درايت زياد بود به همين جهت والد جليل وى را بيشتر گرامى داشت و به اولى ترجيح مى داد به حدى كه نقل شده وقتى كه شنيد كه سلطان آن پسر بزرگتر را بيشتر عنايت و توجه كرده خوشش نيامد و اين شعر را گفت :




  • هر كجا بى هنرى هست بدو مى بخشند
    بيشتر زانكه از ايام تمنا دارد



  • بيشتر زانكه از ايام تمنا دارد
    بيشتر زانكه از ايام تمنا دارد



يك روز همين فرزند كم فراست و مقدس مآب آمد نزد پدر و گفت : پدر خبر ندارى برادرم امير شرف الدين ظرف شراب را بر سر قبر جدش امير صدر كبير نهاده و در آنجا شراب مى خورد پدر براى اينكه به او بفهماند كه او اين سخن را از روى غرض و مرض مى گويد نه از روى دلسوزى در پاسخ او گفت : تو هم اين كار را بكن كه او كرده است و بخور چنانچه او خورده است ولى وقتى مجلس خلوت شد مير صدر الدين را كه برادر كوچكتر بود به حضور خود خواست و شروع كرد به موعظه و نصحيت كردن گفت : پسرم مردم بر سر قبر پدران و اجدادشان قرآن مجيد را مى گذارند و برايشان قرآن مى خوانند آن وقت تو ظرف شراب نهاده و در آنجا شراب مى خورى و حيا نمى كنى ؟ تفاقا موعظه پدر چنان در او اثر گذاشت كه از همان وقت توبه كرد نصوح كه هيچكس را چنين توفيق توبه حاصل نشود كه مويد من عندالله باشد و آثار توبه اش اين چنين آشكار گردد كه به اين مستبصر به نور الله آشكار شد به حدى كه دست هيچ ابدال ممالك و ابطال مهالك به آن نرسد كه گذشته ها را با جد و جهد و رياضت جبران كرد و در مدت زمان قليلى به اصل اصيل خود بازگشته و به معارج پدران بزرگوار خود عروج كرد، فصار صدرا ثانيا و بدرا باهبا كه صدر اول به وجود او در علم و فضيلت و تقوا مباهات و افتخار كند.

و صاحب روضات گويد: ديدم از ثمرات عمر مبرور او پس از تنبه او به توفيق مالك الامور اجازه فاخره اى از او براى بعض فضلاى دار العباده كه در فضل و زيادة كه تاكنون براى احدى از علماء و الساده اتفاق نيفتاده .

و رساله اى ظريفه اى نوشت در حرمت و مذمت و مضرات خمر خبيث و فساد و شرور شراب نجس ...

و در آن كتاب گفته است : چون غرض از تاليف آن تذكره و تذكرى است براى مومنين و براى خودم و كفاره گناهان و استغفار از اعمال گذشته بود نام آن را ذكرى للّه نهادم تا اينكه اسم مطابق با مسمى گردد و لفظ تابع معنى باشد.

بان فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهيد .

و از آنجائى كه گفته اند: الاسماء تنزل من السماء، عدد حروف اين اسم به حساب جمل مطابق است با تاريخ تاليف اين كتاب كه مركب قلم مولف در تاليف اين كتاب خشكيده است و آن در سنه 991 بوده است . (381)

/ 362