امر به ازدواج - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و علامت درستى آنچه فهميدم اين است كه از وسعت روزى درى بر من گشوده نشد و تا سالهاى زيادى حالم همان بود كه بود و حتى الان هم آن گونه ام .

امر به ازدواج

بيست و هفت ساله بودم كه به امر سرورم و سرور دو عالم حضرت ابا عبدالله الحسين ارواح العالمين له الفداء با يكى از دختر عموهايم كه خود معين كرده بود ازدواج كردم كه شرح آن طولانى است .

آغاز يك تاءليف

در اين وضعيت رساله اى به فارسى در اصول دين با آوردن اجمالى از دليل ها براى مردم نوشتم تا از گمراهى امان يابند. اما از اغنيا كسى را نيافتم كه حاضر به چاپ آن باشد، من ماندم و دلتنگى از روى كرد مردمان به دنيا و رويكردشان از آخرت .

پس از آن شروع كردم به جمع آورى مطالب مرحوم علامه شيخ مرتضى انصارى و منظم كردن مطالب شيخ و استادم ميرزا حسن آشتيانى اما پائى را پيش و پاى ديگر را پس مى نهادم ، زيرا اسباب آماده نبود و وضع معاش نامنظم و از طرف ديگر خود نيز مشغول درس و بحث بودم ، پيوسته به اين تاءليف فكر مى كردم تا اينكه :

رويائى اميد بخش

در خواب به خدمت امير مؤ منان مشرف شدم و از بدى وضع و فقدان اسباب شكايت كردم مرا در آغوش گرفت ، گفتم : يا اميرالمؤ منين رساله مختصرى در اصول دين نگاشتم اما كسى يافت نمى شود آن را چاپ كند با اينكه مختصر است و مخارج آن كم است پس حال كتاب بزرگى در اصول فقه كه مشغول جمع آورى و منظم كردن و نقد و تصحيح مطالب آن هستم چگونه است ؟ در كمال خوشروئى و خوشحالى فرمودند: تاءليف كن من چاپ مى كنم اين بشارت از دنيا و آنچه در آن است برايم بهتر بود، گل لبخند برلبانم شكفت و دل آرام گرفت آستين همت بالا زدم و با جديت به مدت سى سال يا بيشتر آن كتاب را فراهم آوردم ولى كسى براى چاپ آن پا پيش ‍ ننهاد، لذا تشويش و نگرانيم افزوده گشت دوباره به دامان پر مهر امام متقين امير مؤ منان وصى رسول پروردگار جهانيان سلام الله عليه و على زوجته و اولاده المعصومين اجميعن چنگ زدم چون خود مولان عليه السلام وعده داده بود، در اين زمان به اسهال شديدى مبتلا شدم زمانش ‍ طولانى شد و شدت يافت آن گونه كه دوستان و رفيقان و فضلا و مومنين از من ماءيوس شدند آنها براى شفايم پافشارى و دعا كردند.

بيمارى در مركز ايران و تهران منتشر شد در اين هنگام پيامى در بين نجف و كوفه به بعضى رسيد كه در آن پس از اظهار لطف و مهربانى زياد نسبت به من آمده بود: از جزع و ناراحتى و ناله كم كن و دو سال صبر نما. خبر آوران ، زوارى از تهران بودند كه با بعضى از آنان سابقه رفاقت و دوستى بود اين واقعه طولانى است و اينجا كمى از آن ذكر شد.

وقت وفا به عهده

چون دو سال به پايان رسيد آثار استجابت دعا آشكار شد و از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام كرامت خيره كننده اى - كه جز از او ممكن نبود -ظاهر شد، گشايشها آشكار شدند و سببها پى در پى آمدند و كاتب به قلمى كردن جلد اول ايضاح الفرائد تا بحث اصل البرائه مشغول شدم ، پسرم سيد مهدى سلمه الله و دامادم سيد اجل و فاضل حاج سيد مرتضى و افراد ديگر در حضورم مشغول تصحيح و تهذيب و تنقيح آن شدند، جلد اول از چاپ بيرون آمد كاتب آقا ميرزا حسن همدانى به نگارش جلد دوم اقدام كرد كه انشاء الله چاپ خواهد شد.

همت والا

از اول جوانى تاكنون مبتلا به امراض مزمنى بوده و هستم كه گاه گاه مرا در بر مى گيرند اما با اين حال بحمدالله سستى در تدريس و مباحثه نكرده ام . در مجالس درس و بحث در اين مدت سى سال يا بيشتر نزديك به هزار فاضل مجتهد و قريب الاجتهاد و ترويج گر شريعت و استوار ساز مبانى دين و رشد دهنده آثار سرور رسولان و فرزندان طاهرينش پرورش داده ام اميد به خدا دارم كه مرا در دعاهاى ايشان شريك كند و از عمل صالحشان مرا سهمى رساند، از تمامى فضلا خصوص از آنان در حيات و مماتم التماس دعا دارم .

اثر تقوا

هر چند از تقوا به مراتب دورم اما رؤ ياهاى بسيار ديده ام و درباره ام نيز مؤ منان خوابهاى رحمانى زيادى ديده اند كه اگر جمع شود كتاب پر برگى خواهد شد، اين نيست مگر وعده الهى كه فرموده است :

الذين آمنوا و كانوا يتقون لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الاخرة ، لا تبديل لكلمات الله ذلك هو الفون العظيم .

همانان كه ايمان آورده و پرهيز كارى ورزيده اند در زندگانى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است ، وعده هاى خدا را تبديلى نيست اين همان كاميابى بزرگ است .

در بعض روايات (البشرى ) به روياهائى كه خود مؤ من و خوابهاى نيكوئى كه مؤ منان ديگر درباره او مى بينند تفسير شده است .

توفيق حفظ قرآن

در سن چهل و دو سالگى عزم حفظ قرآن مجيد را كردم تا چراغى باشد در عالم برزخ و سبب نجاتى از شدايد و هراسهاى روز قيامت با اينكه مانع موجود و مقتضى مفقود بود و از جانبى مشغول مباحثات علمى و تاءليف بودم ، از خداوند استعانت جستم و سرانجام پس از مدت زيادى بر اين نعمت عظيم دست يافتم و الحمدلله كما هو اهله و مستحقه و كما ينبغى لكرم و جهه و عز جلاله ...

اين بود خلاصه اى از زندگينامه خود نوشت آن عالم ربانى و پايدارى و پشتكار داشتن و صبر و استقامت در راه تحصيل و تاءليف و ترويج دين مبين و تربيت شاگردان فاضل و توكل و توسل آن مرحوم .(109)

/ 362