در مقاتل الطالبين ابوالفرج اصفهانى نقل مى كند كه : چون يحيى نواده امام زين العابدين عليه السلام در زمان خلافت مستعين 9 خليفه عباسى قيام كرد و در پيكار با سپاه محمد بن عبدالله بن طاهر ذواليمينين شكست خورد، سر يحيى را از تن جدا ساختند و به بغداد براى محمد بن عبدالله بن طاهر آوردند، اهالى بغداد دسته دسته مى آمدند و آن فتح را به محمد تهنيت مى گفتند: ابوهاشم جعفرى نيز كه از كسى پروا نداشت (و يك دانشمند آزاد و رك گو بود) و اجزاى حكومت از زبان وى حساب مى بردند وارد شد بر محمد بن عبدالله بن طاهر و گفت : اى امير آمده ام تهنيتى به تو بگويم كه اگر پيغمبر اكرم (ص )زنده بود مى بايد به او تعزيت گفت . محمد جوابى به وى نداد ولى دستور داد خواهر و زنان حرم يحيى را كه در خانه او اسير بودند ولى دستور داد خواهر و زنان حرم يحيى را كه در خانه او اسير بودند فورا به خراسان كوچ دهند و گفت : بازماندگان اولاد پيغمبر را به هر خانه اى كه بردند نعمت از آن خانه رخت بربست و حكومت از اهل خانه زايل گشت ...(218)