ميرزا احمد على هندى اصلا و حائرى موطنا و مدفنا شيخ عبدالنبى قزوينى در تكمله امل آمل آورده كه ميرزا احمد على مذكور عالم مقدس و صالح و پرهيزكار بود و زياده از پنجاه سال مجاور حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام بود و خوابهاى صادقه عجيبه زياد ديده بود از بعضى ازدوستان خود شنيدم كه ميرزاى مذكور گفت در زانوى من مريضى پيدا شد كه تمام اطيا از معالجه آن عاجز شدند بالاخره نزد طبيب نصرانى مراجعه كردم او گفت اين علت تو قابل علاج نيست و چند روز ديگر سرايت خواهد كرد در نتيجه تلف خواهى شد چون شب شد در خواب ديدم حضرت على ابن موسى الرضا پيش من تشريف آورد و مرا ندا كرد كه يا احمد بيا، گفتم : اى آقاى من مى دانى كه به چه مرضى گرفتارم ، باز فرمود كه بيا پس برخاستم چون نزديك حضرت رسيدم به دست مبارك خود زانوى مرا مسح فرمود پس عرض كردم اى مولاى من مى خواهم كه به زيارت تو حاضر شوم فرمود:چنين خواهد شد انشاء الله تعالى پس از خواب بيدار شدم هيچ اثر از مرض در زانوى خود نديدم و اين امر را افشا نكردم اما چون مردمان مرا دفعتا سالم ديدند خبر مشهور شد تا آنكه پادشاه هند خواهش طلب من نموده و وظيفه براى من مقرر فرمود و هر سال مى فرستاد و من مجاور كربلاى معلى بودم . (327)