امام جمعه تهران در مسئله كشف حجاب از دستور رضا شاه سر باز زد
دو نفر از علماى سرشناس تهران گاهى با هم به قم مشرف مى شدند مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى به ديدن يكى از آن دو مى رفت چون سابقه آشنائى داشت ولى به ديدن آن ديگرى نمى رفت چون با دربار سلطنتى ارتباط داشت و امام جمعه تهران بود و اين روش مرحوم حائرى تا زمانى بود كه مسئله كشف حجاب رضا شاه پيش نيامده بود ولى وقتى كه مساله كشف حجاب پيش آمد پس از آن روش مرحوم حائرى كاملا برعكس شد يعنى وقتى كه آن دو عالم به قم مشرف مى شدند مرحوم حائرى به ديدن امام جمعه دربارى مى رفت ولى به آن دوست قديمى اش اصلا توجه نمى كرد و بلكه بى اعتنائى مى كرد.جهت اين تغيير عقيده اين بود كه وقتى رضا شاه كشف حجاب را براى زنان اجبارى كرد براى اينكه آن عمل ضد اسلام و قرآن در كشور رسميت پيدا كرده و عملا اجرا شود يك روزى را براى آن جشن قرار داد و براى شركت در آن مجلس از همه طبقات و اصناف دعوت كرد كه با زنانشان و همسرانشان و يا با يك زن بى حجاب ديگرى در آن جشن حاضر شوند، از جمله از علما و روحانيون و در راس آنها از امام جمعه تهران دعوت به عمل آمد. مرحوم امام جمعه تهران به آن قاصدى كه نامه دعوت آورده بود فرمود: برو به رضا شاه از قول من بگو: ما مسلمان و ه قرآن و پيرو مكتب امير مؤ منان على عليه السلام هستيم كه : آن بزرگوار به ما دستور داده است كه در واقعى كه دين ما در خطر افتد كه با دادن مال و جان مى شود آن را از خطر حفظ كند بايد مال و حتى اگر لازم باشد جان فداى دين و براى حراست از دين قربانى كرد، اكنون كار به اينجا كشيده شده و اين را بداند كه من حاضرم براى اجراى فرمان و دستور اميرمومنان در اين موقعى كه دينم به خطر افتاده مال و ثروت و مقام حتى جانم را از دست بدهم و كشته شوم ولى هيچ وقت تسليم فرمان و دستور خلاف احكام اسلامى رضا شاه نشوم ... و چون اين پيام به رضاشاه رسيد ناچار از دعوت علماى تهران صرفنظر كرد ولى آن عالم ديگر كه مورد احترام حاج شيخ بود براى حفظ موقعيت خود مقاومت نكرد و در مقام مخالفت بر نيامد، از آن پس مرحوم حائرى به امام جمعه تهران ارادت پيدا كرد و از آن آقا اظهار تنفر كرد.آرى عند الامتحان يكرم الرجل او يهان در هنگام آزمايش و امتحان و در كشاكش روزگار و انقلابها قدر و قيمت و ارزش و احترام هر كسى معلوم شود چنانچه در اين انقلاب و جمهورى اسلامى ايران اين موضوع كاملا روشن شد.مطلب فوق را نويسنده از دانشمند ارزشمند جناب آقاى استادى در ضمن سخنرانى در دفتر رهبرى در قم به مناسبت ايام فاطميه پانزدهم جمادى الاول سال 1416 هجرى شنيده است .يونس بن يعقوب از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:ملعون عالم يوم سلطانا جائرا معينا له على جوره .ملعون است آن عالم كه خود را پيشواى دربار پادشاه ستمگر قرار دهد و به ستمگرى او كمك كند.(234)