داستان مردى كه آخوند ملا حسين قلى همدانى او را توبه داد - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داستان مردى كه آخوند ملا حسين قلى همدانى او را توبه داد

مرحوم سيد احمد فهرى گويد: شنيدم از عارف كامل حاج شيخ جواد انصارى همدانى كه مى فرمود: مرحوم آية الله آخوند ملا حسين قلى همدانى قدس الله نفسه به يكى از شيوخ و بزرگان عرب توبه داده بود و در مقدمه توبه موظف بود كه هر چه حق الناس بر ذمه دارد ادا كند آن مرد نيز به فرموده استادش عمل كرد و پس از اداى همه حقوق مردمى به خاطرش رسيد كه روزى در حال غضب با شمشيرش دست يكى از ملازمان و نوكران خود را از بدنش جدا نموده است ، از دوستانش تقاضا كرد كه آن شخص را نزد او بياورند، وقتى حاضر شد جريان كار خود را به او گزارش داد و اظهار ندامت و عذر خواهى كرد و دستور داد مبلغ زيادى پول حاضر كردند و گفت :

اكنون بابت ديه دستت هر چه مى خواهى بردار.

آن مرد راضى به گرفتن ديه نشد و قبول نكرد. شخص تائب دستور داد شمشيرى حاضر كردند و به نوكرش گفت : من آماده قصاصم ، اين تو و اين شمشير و اين هم دست من هر چه خواهى بكن .

نوكر اندكى فكر كرد و سپس گفت : نو ستمى بر من كرده اى و بدون جهت مرا از نعمت دست محروم كرده اى اكنون گيرم كه من دست ترا به قصاص بريدم چه نتيجه اى به حال من خواهد داشت ؟ من كه ديگر صاحب دست نخواهم شد پس چه بهتر كه محاكمه من و تو همچنان براى روز قيامت بماند و داد خواهى در پيشگاه عدل الهى انجام گيرد.

شخص تائب كه اين سخن را شنيد اميدش از هر طرف قطع شد و آتش به جانش افتاد و آن چنان بيچاره شد كه با تمام غرورى كه داشت و مخصوص شيوخ عرب است شروع كرد به هاى هاى گريه كردن . چون ناله اش به گريه بلند شد رحمت الهيش دريافت و خداى مقلب القلوب دل صاحب حق را نرم كرد و به حال او رقت كرده گفت : بدون ديه و قصاص عفو كردم .(16)

/ 362