آيت الله گلپايگانى در حرم امام رضا(ع ) - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيت الله گلپايگانى در حرم امام رضا(ع )

حجت الاسلام و المسلمين آقا سعيد اشراقى نقل كرد كه وقتى آيت الله العظمى گلپايگانى (قدس سره ) از سفر مشهد مقدس مراجعت فرموده بودند من به ديدن ايشان رفتم فرمود: يكشب من به حرم مشرف شدم و مشغول دعا و زيارت شدم تا موقعى كه خدام حرم را خلوت مى كردند و مردم را بيرون مى كردن من يك مرتبه متوجه شدم كه تنها من در حرم مانده ام و خادمها نيز درب حرم را بسته و رفته اند، نفهميدم متوجه من نشده اند يا احتراما به من چيزى نگفته اند بالاخره آن شب در حرم حضرت رضا عليه السلام با خاطر آسوده بيتوته كردم و تا صبح احتياج به بيرون رفتن پيدا نكردم .

به امر امام رضا(ع ) درب حرم را آيت الله گلپايگانى باز كرد

و نيز آقاى اشراقى نقل كردند كه آيت الله گلپايگانى در اين اواخر عمرشان كه از زيارت مشهد مقدس مراجعت كرده بودند و من به ديدنشان رفتم موقعى كه مى خواستم حركت كنم اجازه مرخصى خواستم فرمود:

بنشين يك مطلبى را به شما بگويم من نشستم فرمود: در اين سفر كه به زيارت حضرت رضا عليه السلام مشرف بودم شب آخر كه به حرم مشرف شدم فكر كردم چون فردا وقت حركت است ديگر نمى توانم به حرم مشرف شوم همان شب زيارت وداع خواندم و از حضرت خداحافظى كردم آمدم منزل (از روى تنبلى ) قصد داشتم كه ديگر صبح به حرم مشرف نشوم چون هنگام سحر شد ديدم زنگ تلفن به صدا در آمد گوشى را برداشتم ديدم مى گويد: امشب يكى از خدام آستان مقدس حضرت كه مورد وثوق است حضرت رضا عليه السلام را در خواب ديده كه فرموده است : كه بايد امشب درب حرم را حاج سيد محمد رضا گلپايگانى باز نمايد. لذا تا شما تشريف نياوريد درب حرم باز نخواهد شد و من با اين خبر خوش برخاستم و رفتم پس از انجام ماموريت به حرم مشرف شدم و آن بزرگوار را دوباره زيارت كرده مرخص شدم .

سى و هفت سال توليت مشهد مقدس به اشاره حضرت على عليه السلام

فاضل كامل صاحب المفاخر و المناقب مولانا ميرزا ابوطالب اعلى الله مقامه به عزم زيارت عتبات عاليات از اصفهان حركت كرد شبى از كاروان عقب مانده پس از تجسس زياد مايوس شد، دست توسل به عروة الوثقاى ولايت ماب زده ناگاه ديد سوارى پيدا شده راه را به او نشان داد و قرآن كوچكى به او عنايت فرمود و غايب شد چون پس از زيارت كربلاى معلى به زيارت نجف رسيد در عالم رويا حضرت شاه ولايت را ديد كه به او فرمود:

زيارت تو مقبول است بزودى راه خراسان را پيش بگير و منت پذير كه امورات روضه مطهره و خدمات بقعه منوره فرزندم (على بن موسى الرضا عليه السلام ) را به تو سپردم .

از خواب بيدار گشت و به عزم زيارت مشهد مقدس حركت كرد چون به ارض اقدس رسيد در مدرسه پائين پاى مبارك حجره اى را اختيار كرد و در آنجا مشغول تدريس و طبابت گرديد و اين در ايام سلطنت نادر شاه بود، وى در اندك زمانى معروف و مشهور شد و معالجاتش مقبول خاص و عام گرديد دراين بين يكى از خادم باشيان آستان مقدس از دنيا رفت و ارثى نداشت منصب او را به ايشان واگذار كردند پس از چند روز به علتى توليت آستان را نيز بر او افزودند.

الحاصل گويند: در مدت دو سال داراى هفت منصب از مناصب كرام در اين دربار عرش مقام آمد. و مدت سى وهفت سال توليت آستان مبارك امام عليه السلام را داشت بالاخره در سنه 1216 آهنگ جنان كرد و پس از خويش نه فرزند رشيد گذاشته كه هر يك در اين عتبه مقدسه شغلى مخصوص داشته اند. (328)

/ 362