ابو محلم شيبانى و تيز هوشى او - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابو محلم شيبانى و تيز هوشى او

الواثق بالله شبى در خواب ديد مثل اينكه از خداوند بهشت مى خواهد و مسئلت مى كند كه خداوند او را به واسطه اعمال بدش به هلاكت نرساند در اين حال گوينده اى به او گفت : لا يهلك على الله الا من قلبه مرت هيچكس بر سر خدا هلاك نشود مگر آنكه قلبش مرت باشد.

معنى كلمه مرت را كسى ندانست ، فرستاد نزد ابى محلم محمد بن هشام شيبانى و از او معنى اين كلمه را پرسيد. ابو محلم گفت : مرت زمين قفر و خالى از علف و روئيدنى را گويند و مراد از اين جمله اين است كه كسى كه قلبش خالى از ايمان باشد مستوجب هلاكت است .

واثق بالله گفت : چه دليلى دارى به اين معنى از كلام عرب يا از اشعار عربى ابومحلم مقدارى طولانى به فكر فرو رفت در اين بين بعضى از حاضرين شعرى ازبنى اسد خواند:




  • و مرت مرورات يحار بها القطا
    و يصبح دو علم بها و هو جاهل



  • و يصبح دو علم بها و هو جاهل
    و يصبح دو علم بها و هو جاهل



پس ابو محلم خنديد و گفت : چه بسا يك مطلبى از نظر انسان دور گردد و حال اينكه همان در آستين اوست آن وقت شروع كرد به خواندن اشعار و صد بيت از عربهاى مشهور خواند كه در هر بيتى از آنها كلمه مرت ذكر شده بود پس واثق دستور داد به او هزار دينار دادند و از او خواست كه هميشه در مجلس خليفه حاضر گردد ابومحلم امتناع كرد.

ابن سكيت گفته اصل ابومحلم از فارس است . (383)

/ 362