مرحوم حاج شيخ رمضانعلى قوچانى هنگام رحلت و مشاهدات او - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرحوم حاج شيخ رمضانعلى قوچانى هنگام رحلت و مشاهدات او

مؤ لف محترم گلستان معارف نوشته است :

حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمد صادق فقيه سبزوارى نقل فرموده اند: آقاى حاج رمضانعلى قوچانى كه از علماى بزرگوار مشهد و در مسجد جامع گوهرشاد امام جماعت بود، وقت مرگشان فرا رسيد مرحوم پدرم (آيت الله حاج ميرزا حسين سبزوارى ) به اتفاق برادر بزرگوارم مرحوم آيت الله حاج سيد زين العابدين به عنوان عيادت به خانه آن مرحوم رفتند، در حين سكرات غشوه اى شبيه به حالت خوب به ايشان دست داد بعد كه به حال عادى برگشتند شروع كردند به گريه كردن ، پدرم فرمودند حاج شيخ شما كه قلبتان سرشار از ولايت است و داراى ايمان قوى هستيد گريه چرا؟ فرمودند: آقاى سبزوارى صحراى محشر را مجسم ديدم ، بهشت را مشاهده كردم كه درهاى آن باز است و هر گروهى از يك درى وارد بهشت مى شدند، صفها بسته شده و افراد پشت سر هم بودند، من متوجه شدم كه بايد بروم به صف علما يعنى صفى كه در آن صف فقها و مراجع امثال شيخ مفيد و شيخ صدوق ... و شيخ طوسى ... و كلينى ها قرار دارند و من در آخر آن صف قرار گرفتم كه نوبت من برسد.

اما ديدم صف طولانى است و بايد زياد معطل شوم نظر كردم به درى از درهاى ديگر ديدم آنجا زياد معطلى ندارد مثل برق افراد داخل بهشت مى شوند. دويدم به جانب آن در كه داخل شوم گفتند: اين در متعلق است به ذاكرين حضرت اباعبدالله الحسين و روضه خوانها، من همانجا گريه ردم و به فكر افتادم كه اى كاش در دنيا روضه آن بزرگوار را مى خواندم و در شمار روضه خوانهاقرار مى گرفتم ناگاه ديدم در همان عرصه محشر مرحوم خلد آشيان آقاى اعتماد سرابى كه از روضه خوانهاى معتبر شهر مشهد بود پيدا شد، سوار بر اسبى فرمودند: آقاى شيخ رمضانعلى بيا يك مجلس روضه خوان گفتم : كو منبر كو مستمع فورا از اسب پياده شد و فرمود: سوار شو اين به جاى منبر و من هم مستمع ، من همانجا روضه اى خواندم گمانم فرمودند: روضه باب الحوائج حضرت ابوالفضل عليه السلام بود.

آنگاه شيخ گريه كرد و گفت : گريه من براى اين است كه اى كاش در دنيا اقلا چند مجلس روضه مى خواندم .(275)

/ 362