تشرف حجت الاسلام شهيد هاشمى نژاد - مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تشرف حجت الاسلام شهيد هاشمى نژاد

نويسنده كتاب ملاقات با امام زمان گفته است :

مرحوم شهيد حجت الاسلام و المسلمين جناب حاج سيد عبدالكريم هاشمى نژاد استادى داشت به نام آقاى شيخ على فريدة الاسلام كاشانى كه من مختصر شرح حالى از او در كتاب پرواز روح نوشته ام .

ايشان نقل مى كرد كه شبى مرحوم استادم در ايوان اطاق فوقانى كه در قم بوديم رو به حياط منزل ايستاده بود و حضرت بقية الله ارواحنا فداه را با زيارت آل يس زيارت مى كرد و با آن حضرت مناجات مى نمود.

من هم در كنار او منقل را براى كرسى درست مى كردم يعنى آتش را باد مى زدم تا براى زير كرسى آماده شود.

ناگهان ديدم مرحوم استاد تكانى خورد و حال توجه اش بيشتر شد و گريه اش شدت كرد من سرم را بالا آوردم تا ببينم چه خبر است با كمال تعجب ديدم : حضرت بقية الله عليه السلام در ميان زمين و آسمان مقابل استادم ايستاده و تبسم مى كند و من در آن تاريكى شب تمام خصوصيات قيافه و حتى رنگ لباس آن حضرت را مى ديدم . سپس سرم را پايين انداختم باز دو مرتبه كه سرم را بالا كردم آن حضرت را با همان قيافه و همان خصوصيات ديدم .

بالاخره چندر بار اين عمل تكرار شد و درهر مرتبه جمال مقدس آن حضرت را مشاهده مى كردم . تا آنكه در مرتبه آخر كه سرم را انداختم متوجه شدم كه استادم آرام گرفت وقتى سرم را بالا كردم و به طرف آن حضرت نگاه نمودم ديگر آن آقا را نديدم معلوم شد كه مناجات استادم با رفتن آن حضرت تمام شده است .

قتى من و استادم پس از اين جريان در ميان اطاق زير كرسى نشسته بوديم استادم به گمان آنكه من چيزى نديده ام مى خواست موضوع را از من كتمان كند. من ابتدا به او گفتم : استاد شما آقا را به چه لباس مى ديديد؟ او با تعجب از من سوال كرد و گفت مگر تو آن حضرت را ديدى ؟ گفتم : بلى . با لباس راه راه و عمامه اى سبز و قيافه اى جذاب كه خالى در كنار صورت داشت و خلاصه آنچه از خصوصيات در آن حضرت ديده بودم به او گفتم و او مرا تصديق كرد و تشويق نمود و خوشحال شد كه من لياقت ملاقات با امام زمان عليه السلام را پيدا كرده ام . (351)

/ 362