مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 8 -صفحه : 423/ 122
نمايش فراداده

و نيز پسر شريح كفيل مردى شد آن مرد فرار كرد شريح فرزند خود را زندانى كرد و از خانه برايش غذا مى فرستاد.

و در واقعه ديگرى يكى از بستگانش را زندانى كرد آن مرد از شريح گله كرد، شريح گفت : از من نگران نباش زيرا حق ترا به زندان افكنده نه من .

هرگاه گواهانى را كه براى شهادت اقامه مى كردند مورد قبول شريح نبود يعنى به عدالت آنها اطمينان نداشت به آنها چنين مى گفت : من شما را به اينجا نياورده ام و از رفتنتان نيز منع نمى كنم ، شمائيد كه به ضرر اين شخص ‍ حكم مى كنيد و مسئوليت را به گردن مى گيريد بنابراين براى ديگران خود را جهنمى نكنيد؟ روزى يكى از شرطه هايش تازيانه اى بيجا به كسى زد شريح او را تقاص كرد.(180)