مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 8 -صفحه : 423/ 163
نمايش فراداده

اخفش و نتيجه اميد بستن به غير خدا

بدانكه كلمه اخفش به معنى صغيرالعينين است به سه نفر از علماى بزرگ نحو اطلاق شده اخفش اكبر و اوسط و اصغر اخفش اكبر ابوالخطاب عبدالحميد بن عبدالمجيد هجرى استاد سيبويه است .

اخفش ثانى ابوالحسن سعيد بن مسعدة المجاشعى بلخى است شاگرد خليل و سيبويه اخفش وسط مى باشد.

سومى ابوالحسن على بن سليمان اخفش اصغر است اخفش مطلق اخفش ‍ اوسط است .

و اما اخفش اصغر در سنه 315 فجاءة وفات يافت و علت وفاتش اين شد كه از على بن مقله كاتب خواست كه وقتى نزد وزير على بن عيسى رفت وضع زندگى تلخ و تنگى معاش و پريشانى او را براى وزير شرح بدهد و كمكى از وزير براى او بگيرد، على بن مقله نزد وزير شرح حال و پريشانى او را بيان كرد و از وزير درخواست كمك و شهريه كرد برخلاف انتظار وزير حالت غضب پيدا كرد و ابن مقله را با پرخاش و تندى از خود طرد كرد ابن مقله از نزد وزير با حال پريشان و پشيمان خارج شد و در بين راه بر خود نفرين مى كرد كه چرا چنين سؤالى را كرد.

وقتى اخفش از قضيه با خبر شد بسيار اندوهناك شد و چون غذاى مناسب حال نداشت مدتى تنها با شلغم تغذيه كرد در اثر آن مبتلا به گرفتگى قلب شد تا اينكه فجاءة وفات يافت .

و اين سزاى كسى است كه روزى خود را از غير خدا خواهد.

حضرت سجاد در صحيفه اش عرض مى كند:

((اللهم صلى على محمد و آل محمد و اجعلنى اصول بك عند الضرورة و اسئلك عند الحاجة و اتضرع عند المسكنة و لاتفتنى بالاستعانة بغيرك اذا اضطررت و لا بالخضوع لسؤال غيرك اذا افتقرت و لا بالتضرع الى من دونك اذا رهبت فاستحق بذلك خذلانك و منعك و اعراضك يا ارحم الراحمين )).(222)