آشيخ ترا به بستنى چه كار - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و او را داستانى است با استادش شيخ ابوالحسن فقيه در هنگام احتضارش ‍ كه در جلد اول همين كتاب صفحه 69

نقل شده است .

آشيخ ترا به بستنى چه كار

استاد حسين انصاريان نوشته است : در تهران عالم بزرگوارى به نام آقا شيخ محمد حسين زاهد داشتيم كه مفهوم زهد در او عملا جلوه گر بود.

بسيارى از جوانان را جذب مسجد و جلسات مذهبى كرد و آنان را به تربيت دينى آراست .

مى گفت : جائى دعوت شدم ، بايد نمى رفتم ناخودآگاه رفتم فقط يك عدد بستنى با اكراه خوردم شب براى نماز و عبادت برخاستم ، در راه وضو و تطهير از پله ها افتادم و پيشانيم بشدت شكست همسرم پيشانى شكسته ام را مرهم گذاشت و بست ، از شدت درد نتوانستم به عبادت ادامه دهم سر به بالين نهاده خوابم برد در عالم خواب اين جمله را شنيدم : آشيخ ترا به بستنى چكار؟ بيدار شدم و سر شكستن خود را به جرم آن ديدم .(221)

/ 423