جاحظ گويد: هيچ كس با دليل و برهان در مدت عمر بر من غالب نيامد جز كودكى خردسال . روزى در راهى مى رفتم ديدم جمعى از كودكان بازى مى كنند يكى از آنها سر راه بر من گرفت و گفت : اى شيخ درباره معاويه چه مى گوئى ؟ گفتم : در امر او ساكتم . گفت : در حق پسرش يزيد؟ گفتم : لعنت خدا براو باد گفت : در حق دوستداران و طرفداران يزيد چه مى گوئى ؟ گفتم : لعنت خدا بر ايشان باد. گفت : هيچ پدر باشد كه دوستدار و طرفدار پسرش نباشد؟
تيزهوشى و دقت در نقل حديث
فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوا الالباب .(470)