آيت الله مامقانى و شفاى چشم او به عنايت اميرالمؤمنين عليه السلام
مرحوم آيت الله عبدالله مامقانى : تمام اوقات خويش را به مطالعه و تاءليف مى گذراند و ساعتى را بيهوده از كف نمى داد.خود مى نويسد... به هنگام نگارش كتاب شرح شرايع تنها به عبادات واجب و اندكى خور و خواب پسنده مى كردم حتى وقت غذا خوردن بر سر سفره ها حاضر نمى شدم بلكه همسرم غذا را لقمه مى كرد و بر روى كتابهائى كه لازم داشتم مى گذاشت و من در وقت استفاده از آن كتابها لقمه ها را مى خوردم . او در ادامه مى نويسد هنگامى كه شرح ابواب وصيت و قضا را مى نوشتم چشمهايم ضعيف و كم سود شد بگونه اى كه من مطالب را تقرير مى كردم و شخصى مى نوشت و كاتب پاكنويس مى كرد تا اينكه دو نفر از پزشكان خواندن و نوشتن را بر من حرام دانستند و من يك هفته كارم را تعطيل نمودم تا اينكه روزى از تعطيلى و عدم اشتغال سينه ام بسيار تنگ و حالت گريه به من دست داد رو به حرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كردم و همراه با گريه گفتم : آقاى من ، من خدمتگزار شما و مكتب شمايم چرا چشمانم را شفا نمى دهيد؟ پس از درد دل كردن با حضرت به من الهام شد كه بروم به حرم مطهر مشرف شوم پس از زيارت مرقد شريف و خواندن نماز مغرب و عشا به خانه بازگشتم و با دشوارى بسيار مشغول نگارش شدم صبح روز بعد متوجه شدم كه چشمانم بهتر مى بيند و شبانگاه فهميدم ديدگانم نسبت به روز پيش بسيار بهتر مى بيند هنوز روز سوم تمام نشده بود كه نشانه اى از ضعف بينائى در چشمانم نبود و به بركت ائمه اطهار(ع ) بويژه اميرمؤ منان چشمانم بهبودى كامل يافت .(155)