گفتارى از حضرت آيت الله حسن زاده آملى صبر و استقامت ، رمز تكامل - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتارى از حضرت آيت الله حسن زاده آملى صبر و استقامت ، رمز تكامل

اخوى مرحوم آقاى طباطبائى مى فرمود: صبر و پايدارى لازم است .نبايد شتاب كرد.مبادا اگر به مسجد رفتى و دو ركعت نماز خواندى و بيرون آمدى ، منتظر باشى كه ملائكه كفشهايت را جفت كنند.




  • تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
    كه خواجه خود صفت بنده پرورى داند



  • كه خواجه خود صفت بنده پرورى داند
    كه خواجه خود صفت بنده پرورى داند



اگر اينطورى بودى ، اين حجاب است ، چرا زاهد اندر هواى بهشت است و از بهشت آخرين غافل ؟! بهشت آخرين كه شيرين تر است .

لذا مرحوم خواجه در كتاب ((آغاز و انجام )) حديثى از خاتم الانبياء نقل مى كند كه حضرت فرمود: شوق بهشت به سلمان بيش از شوق سلمان به بهشت است .خواجه مى فرمايد، كمال ((اصحاب يمين )) و ((مقربين ))

كمال بهشتند.

سخن در فرمايش جناب آقاى الهى بود كه فرمود: ((صبر لازم است .حضرت آيت الله ملا حسينقلى همدانى بعد از 22 نتيجه گرفت و كسانى كه دير نتيجه مى گيرند، پخته تر، قويتر و بهتر مى گيرند.چون آمادگى و استعدادشان بيشتر مى شود.و قضيه هم از اين قرار بود كه آخوند در نجف در ايوانى نشسته بود، چشمش به تكه نان خشكى افتاد كه كبوترى براى خوردن آن ، پر كشيد و آمد ولى نتوانست با منقارش آن را خرد كند، رفت و بار ديگر بازگشت ، چند بار رفت و آمد تا اينكه بالاخره تكه نان را خرد كرد و خورد و دلش آرم گرفت و رفت .و جنان آخوند از اين واقعه الهام گرفت كه بايد صبر كند.فرموده اند: آنقدر صبر لازم است كه اگر گفتند:

انبارى به اندازه جهان و پر از دانه هاى ارزن وجود دارد و پرنده اى هر روز يك دانه از اين انبار برمى دارد و مى خورد، بايد آنقدر صبر كنى تا اين انبار ارزن تمام شود و اين عمل هزار بار تكرار شود و انبار هزار مرتبه پر و خالى شود، آنگاه به نتيجه و مقصد خواهى رسيد،)) باور كنيد و بدانيد كه دروغ نيست .

به خاطر همين مقام روحى بود كه آخوند، سيصد تن از اولياء الله را تربيت كرد و آنها را به سه دسته كرده بود، يك دسته روزها به محضرش مى آمدند، يك دسته شبها بعد از نماز مغرب و عشا و يك دسته هم سحرها.

آقاى الهى همچنين مى فرمودند: آقاى قاضى روزى در جلسه اى گفتند: ائمه با آن مقاماتشان هيچگاه بر خلاف متعارف حرفى نداشتند.ولى بعضى از آحاد رعيت به محض اينكه چيزى بدست آوردند، فريادشان بلند شد كه ما واصل شديم ، ما چنين و چنان شديم .ولى به محض اظهار اين مطلب ، در همانجا متوقف شدند.سپس فرمودند: صبور باشيد تا بيشتر به شما دهند.ائمه نيز شاگردان را به صبر دعوت مى كردند.

براى رسيدن به اين مقامات بايد استاد ديد، هر كسى را اصطلاحى داده اند.در زمان حيات حضرت امام - رضوان الله تعالى عليه - روزى ، آقاى هم سن و سال بنده به در خانه ما آمد و گفت : من چند لحظه بيشتر وقت شما را نمى گيرم . وقتى وارد اتاق شد، هنوز روى زمين ننشسته بود كه اظهار داشت : ((آقا! اگر حرف حسابى دارى ، بگو.آيا صحيح است كه من از شما آب بخواهم و بجاى ((آب )) بگويم ((نمد)).فهميدم كه اين آقا را تحريك كرده و به خانه ما فرستاده اند.گفتم : من فرمايش شما را نفهميدم گفت : ((آقا! چرا درست حرف نمى زنيد؟ ساقى و شراب كدامست ؟من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم ، يعنى چه ؟خال لب چه معنايى دارد؟گفتم : آقا جان ! ما دو طلبه هستيم و با هم صحبت مى كنيم ، چرا ناراحتيد و اينطور با عصبانيت حرف مى زنيد؟! گفتم :

آيا شما با حديث آشنا هستيد؟گفت : بله ، گفتم آيا حديث معنمن شنيده ايد، ممكن است معنايش ‍ را بگوئيد؟ گفت شنيده ام ، شما بفرمائيد.

/ 423