كيفيت تحصيل مرحوم شيخ محمد حسين عاملى و مجاهدات او در اين راه - مردان علم در میدان عمل جلد 8

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كيفيت تحصيل مرحوم شيخ محمد حسين عاملى و مجاهدات او در اين راه

صاحب اعيان الشيعه مى نويسد: شيخ محمد حسين بن هاشم عاملى كه در بلاد عرب رياست اماميه و مرجعيت عامه به او رسيد و اموال فراوانى به دست او به فقرا و نيازمندان داده مى شد و خود از آن اموال به قدر ضرورت صرف مى كرد و پس از وفاتش خانه و عقارى از او نماند پدرش مرد فقيرى بود در كاظمين كه مى خواست از وجود فرزندش براى كمك به مخارج زندگى استفاده نمايد به همين جهت راضى نبود او درس بخواند ولى شيخ كه عاشق علم بود بطور پنهانى از پدر شروع به خواندن نمود و در همان دكانى كه به پدرش در كسب كمك مى كرد در ضمن قرآن را ياد گرفت و از بعضى از اهل علم پرسيد راه ياد گرفتن علم و طلبه شدن چيست ؟او كتابى را معرفى كرد به نام ((اجروميه )) گفت : اول بايد آن را خواند شيخ از آن عالم خواهش كرد كه آن كتاب را براى او بنويسد تا او بخواند پس آن عالم كتاب را نوشت در همان دكان كتاب را مى خواند چون پدرش از درس خواندن او آگاه شد بر او غضبناك شده كتك زد و گفت : اين كار مانع كسب تو خواهد شد و سخت مانع خواندن او شد ولى او با اين حال مخفيانه و در غياب پدر درس را مى خواند و چون آن كتاب را تمام كرد به استادش گفت : حال چه بايد كرد؟ استاد او را به مسافرت نجف اشرف هدايت كرد پس حيوانى را كرايه كرد و بسوى نجف اشرف حركت كرد بدون اطلاع پدر و بدون داشتن پول و خرجى جز اجرت كرايه مركب سوارى و در بين راه مسافرين غذاى او را مى دادند تا اينكه او را وارد نجف كردند، او داخل صحن شريف شد و در آنجا نشست تا موقعى كه مردم از حرم محترم برگشته بسوى خانه هايشان رفتند و او تنها ماند خادمهاى صحن خواستند او را خارج كنند او داستان خود را به آنها بيان كرد پس خدام به او ترحم كرده حجره اى دادند و شام برايش آوردند و او را به طلبه ها معرفى كردند و در همان حجره مشغول خواندن درس شد و زندگى او بوسيله دعوت و ميهمانى اين و آن و صدقه به سختى مى گذشت و با روشنائى چراغهاى مستراح مطالعه مى كرد و با جديت تمام در خواندن درس و كسب علم كوشش كرد تا به جائى رسيد كه در علم و فضل مشهور شد و به مقام مرجعيت رسيد و اموال فراوان به دستش مى رسيد كه همه اش را به طلبه علم مى داد و خودش با كمال سادگى و بى آلايشى زندگى مى كرد و در عبادت كوشا بود و در نماز ركوع و سجود را بسيار طول مى داد و اگر كسى يك مرتبه با او نماز مى خواند ديگر با او نماز نمى خواند به او عرض كردند: مگر نه اين است كه در روايت وارد شده است كه امام جماعت حال اضعف نمازگذاران را رعايت نمايد؟ پاسخ داد: در ميان نمازگذاران كسى از من ضعيف تر نيست .

و هيچ وقت زيارت اماكن مقدسه و عيادت مرضى و حضور در تشييع جنائز از او فوت نمى شد و در ميان اهل نجف شهرت داشت كه مى گفتند: شيخ محمد حسين بيمارى اشخاص را پيش از كسان او مى داند.

بعضى از خدام حرم شريف به يكى از اهل علم جسارت كرده بود چون اين خبر به آن بزرگوار رسيد رئيس آنها را كه از اشراف آن زمان بود خواست و او را تهديد كرد و فرمود: اگر از اين گونه اعمال جلوگيرى نكنى دستور مى دهم شبانه تو را از نجف خارج كنند.

سپس به منزل او رفت و از او عذر خواست و فرمود: خواستم خدام را ادب نمايم بوسيله تو.رئيس گفت : امر شما را اطاعت مى كنم .

آن بزرگوار به هيچ وجه و عذرى درس را تعطيل نمى كرد حتى روز وفات مرحوم شيخ انصارى درس را تعطيل نكرد و چون به او عرض كردند چرا تعطيل نمى كنيد.فرمود: ما درس مى خوانيم ثواب آن را به روح پاك شيخ هديه مى كنيم .

در اواخر عمر شريفش چشمش ضعيف شد مطالب را با قلم درشت مى نوشت و چون ضرر داشت و برايش سخت شد همسرش كتاب را مى خواند او مى نوشت .

از تاءليفات او است ((هداية الانام الى شرايع الاسلام )) كه بيست و پنج جلد است در هنگامى كه مشغول نوشتن بود در شب 11 محرم الحرام 1308 در نجف وفات يافت و در مقبره مرحوم سيد جواد صاحب مفتاح الكرامه دفن شد رحمة الله عليه .(169)

/ 423