نقل است روزى رسول خدا ديد كه ابوهريره در گوشه مسجد عباى خود را بر سر كشيده و مشغول خوردن چيزى است حضرت پرسيد: چه مى خورى ؟ عرض كرد: كشفهاى شما را مى خورم .فرمود چطور؟ عرض كرد پول نداشتم خرما بخرم و بخورم كفشهاى شما را بردم فروختم و پولش را دادم خرما خريدم و اكنون مى خورم ولى تا غروب اختيار فسخ گذاشته ام مى توانيد تشريف ببريد پول كفشها را بدهيد و كفشهايتان را بگيريد.(508)