داستان سلطان الواعظين شيرازى و محدث قمى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داستان سلطان الواعظين شيرازى و محدث قمى

مرحوم سلطان الواعظين شيرازى مؤلف شبهاى پيشاور نقل مى كند كه : در ايامى كه مفاتيح الجنان تازه چاپ شده بود روزى در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و مى خواندم ديدم شيخى با قباى كرباس و عمامه كوچك نشسته و مشغول ذكر است شيخ از من پرسيد: اين كتاب از كيست ؟ پاسخ دادم : از محدث قمى آقاى حاج شيخ عباس است و شروع كردم به تعريف كردن از آن .

شيخ گفت : اينقدر هم تعريف ندارد بيخود تعريف مى كنى ، من با ناراحتى گفتم : آقا برخيز و از اينجا برو و ديگر از اين حرفها بر زبان نياور، كسى كه در كنار من نشسته بود دست زد به پهلويم و گفت : مؤ دب باش ايشان خود محدث قمى هستند.

برخاستم با آن شيخ روبوسى كردم و عذر خواستم و خم شدم كه دستش را ببوسم ولى نگذاشت و خم شد دست مرا بوسيد و فرمود: شما سيد هستيد.(192)

/ 423