روم و بسيارى از نقاط اروپا در قرون وسطى از تمدن درخشان اسلامى و قدرت نمائى ارتش يكتاپرستى ، و نبوغ و پيشرفت مسلمانان درعلوم و صنايع و فنون نظامى ، در بيخبرى كاملى بسر مى بردند، و به قدرى غفلت زده و بى اطلاع بودند، كه وقتى كه سربازان اسلام ((قسطنطنيه )) را محاصره كرده بودند، محور بحث آنان درمراكز علمى اين بود كه آيا سر يك سوزن چند فرشته مى تواند جاى بگيرد؟! يك چنين ملت بيخبر از اوضاع زمان و دگرگونيهاى ملل جهان ، بايد در آتش جهل و نادانى خود بسوزند، و مدتها از كاروان تمدن بازبمانند.ولى متاءسفانه اين بيمارى بعدا از غرب به شرق سرايت كرد، و كشورهاى اسلامى پس از يك ترقى چشمگير آنچنان ديوار و سد آهنين دور خود كشيدند كه از ترقيات شگرفى كه نصيب ملل باختر زمين شده بود، كاملابيخبر بودند، و رهبران آنها موقعى بيدار شدند كه اروپا دژ علوم و صنايع را تسخير كرده بود.شكستهاى پياپى دولت عثمانى از ملل اروپا ملل اسلامى را بيدار نكرد، حتى وقتى چشمهاى آنها به هواپيماهاى دشمن كه سينه فضا را مى شكافتند، افتاد، گروهى با كمال وحشت تصور نمى كردند كه اين عمليات مربوط به بشر باشد بلكه خيال مى كردند اين كار، كار فرشته ها و پريها است (316)