((قال عبدالله ابن عباس : دخلت على اميرالمؤمنين عليه السلام بذى قار هو يخصف نعله فقال لى : ماقيمة هذه النعل ؟فقلت : لاقيمة لها، فقال عليه السلام : و الله لهى احب الى من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.عبدالله پسرعباس گويد: در ((ذى قار)) نزد اميرالمؤمنين عليه السلام رفتم و او نعلين خود را پينه مى زد.پرسيد ((بهاى اين نعلين چند است ؟)) گفتم : ((بهائى ندارد)) فرمود: ((به خدا اين را از حكومت شما دوست تر دارم مگر آنكه حقى را برپا سازم يا باطلى را براندازم )).(236)