آورده اند: ديوجانس حكيم در ضمن سرگردانيهايش به دست دزدان دريائى اسير شد هنگامى كه در بازار برده فروشان او را به معرض فروش گذاشتند او خريداران خود را با اين جمله خوش آمد مى گفت : بيائيد اى بردگان و آقائى را بخريد.گويند دزدان چنان تحت تاءثير سخنان او قرار گرفتند كه وى را از سكوى برده فروش به پناهگاههاى خود بردند، وى مدتى به تعليم آنان پرداخت .مى گفت : براى من چه فرق مى كند كه به تعليم دزدان دريا يا طفيلى هاى اجتماع بپردازم .سرانجام اسيركنندگان وى آزاديش را به خاطر خردمندى و حكمتش به وى ارزانى داشتند.(96)