و نيز گويند: آن بزرگوار را دخترى بود فلج و زمين گير يك سال پس از فوت پدرش او را در خواب ديده و در خدمت آن جناب از ناتوانى و زمين گيرى خود بسى زارى و شكوه كرد.پدر بزرگوارش فرمود: چون برخيزى اثرى از علت در تو نخواهد بود بدين بشارت از خواب بيدار شد و خويشتن را صحيح و سالم ديد.اكثر مردم سبزوار كه از حالت مرض آن ضعيفه عفيفه مطلع بودند بيشتر او را معتقد و جان نثار گشتند.و بر مزارش كه در خارج شهر سبزوار است آثارى برافراشتند كه اكنون زيارتگاه اهالى آن ديار است .(376)