ابن سينا در آخرين روزهاى زندگى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن سينا در آخرين روزهاى زندگى

ابن سينا در آخرين روزهاى حيات خود اين چنين زمزمه مى كرد:




  • نموت و ليس لنا حاصل
    سواء علمنا انه ما علم



  • سواء علمنا انه ما علم
    سواء علمنا انه ما علم



مرگ رسيد و چيزى از زندگى حاصل ما نشد جز اينكه دانستيم كه چيزى نمى دانيم فخر رازى در اين مورد چنين گفته است :




  • هرگز دل من ز علم محروم نشد
    هفتاد و دو سال عمر كردم شب و روز
    معلومم شد كه هيچ معلوم نشد



  • كم ماند ز اسرار كه مفهوم نشد
    معلومم شد كه هيچ معلوم نشد
    معلومم شد كه هيچ معلوم نشد



و نيز مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى در همين معنى فرموده است :




  • اندر ره معرفت بسى تاخته ام
    چون ده روزى دلى برانداخته ام
    بشناخته ام كه هيچ نشناخته ام



  • وندر صف عارفان سرافراخته ام
    بشناخته ام كه هيچ نشناخته ام
    بشناخته ام كه هيچ نشناخته ام



و نيز آن مرحوم فرموده است :




  • هر چند همه هستى خود مى دانم
    بالجمله به دوك پيره زن مى مانم
    سر رشته به دست ما و سرگردانم (352)



  • چون كار به ذات تو رسد حيرانم
    سر رشته به دست ما و سرگردانم (352)
    سر رشته به دست ما و سرگردانم (352)



/ 423