روحانيت و انقلاب اسلامى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روحانيت و انقلاب اسلامى

اينكه روحانيت شيعه توانسته است در طول تاريخ منشاء حركتهاى بزرگ بشود، ولى روحانيتهاى ديگر نتوانسته اند، دو دليل عمده دارد.

دليل اول ويژگى اصل فرهنگ روحانيت شيعه است .خود فرهنگ شيعى يك فرهنگ زنده و حركت زا و انقلاب آفرين است .اين فرهنگى است كه از روش على عليه السلام و انديشه هاى او تغذيه مى كند، اين فرهنگى است كه در تاريخ خو عاشورا دارد.صحيفه سجاديه دارد و دوره امامت و عصمت دويست و پنجاه ساله دارد.هيچ يك از فرهنگهاى ديگر چنين حركت زائى در خود ندارند.

دليل دوم اينكه روحانيت شيعه - كه بدست ائمه شيعه پايه گذارى شده است از ابتدا اساسش تضاد با قدرتهاى حاكم بوده است .

بقول حامد آلگار كه در كتابش مى نويسد اساس روحانيت شيعه بر انكار حقانيت پادشاه است .

روحانيت شيعه از نظر معنوى متكى به خدا و از نظر اجتماعى متكى به مردم است و هيچگاه جزو دولت نبوده است .اما در مقابل ، مثلا روحانيت تسنن از همان ابتدا، وابسته به دستگاه حاكم بوده است .از همان زمان كه ابويوسف به سمت قاضى القضات هارون منصوب شد و در عين حال سمت مفتى اعظم را هم بدست آورد، مشخص بود كه ديگر پايگاهى در ميان مردم نمى توانست داشته باشد.در زمان خود ما افرادى نظير محمد عبده كه از روشنفكران و روحانيون اهل تسنن مصر است وقتى اعتبار پيدا مى كند كه آقاى خديو عباس به اسمش ابلاغ صادر مى كند و الا مردم مصر مفتى بودن او را بى اعتبار مى شمارند.و يا شيخ محمد شلتوت ، مصلح بزرگ مصرى را جمال عبدالناصر بايد به اسمش ابلاغ صادر كند و وقتى كه توى اتاقش مى نشيند مى بايد عكس جمال عبدالناصر بالاى سرش ‍ باشد.مشخص است كه اين افراد ديگر نمى توانند پايگاه مردمى داشته باشند و نخواهند توانست عليه قدرت حاكم قيام كنند اما روحانيت شيعه از ابتدا بر اساس بى نيازى از قدرتهاى حاكم پايه گذارى شد و هميشه سلاطين و بزرگان مجبور بودند آستان آنها را ببوسند و پيشانى به درگاه آنها بسايند.

پس سر ديگر اينكه روحانيت توانسته انقلابها را رهبرى كند، استقلال است و اين حقيقت كه آنها هيچگاه عضو دستگاههاى دولتى و غيردولتى نبوده اند.از آنها ابلاغ نمى گرفته اند، عكس آنها را به خانه هايشان نمى نهادند.

مسجد سنگر انقلاب و رفتار دشمن با اين پايگاه

از آن جائى كه مسجد مركز تجمع مسلمانان و محل و پايه گذارى نهضتهاى آزاديخواهى بود (و در جنگ الجزائر با فرانسه ) و آغاز اولين جهاد بوسيله امير عبدالقادر در مسجد اعلام شد.فرانسه قبل از هر چيز به ويران كردن مسجد پرداخت تا آنجا كه 150 مسجد را در شهر الجزائر به انبار اسلحه و دو مسجد را به ميخانه تبديل كرد.

و براى فريفتن بعضى از متعصبين و ساده لوحان مسيحى چندين مسجد را از جمله مسجد بزرگ (كتشاوه ) را به كليسا مبدل ساخت و مساجدى را كه بنا به مصالحى ويران نكرد در اختيار كسانى قرار داد كه عملا زنجير بندگى استعمار را به گردن نهاده و ننگ خودفروشى را به جان خريده بودند و از طرف حكومت فرانسه جواز امامت به آنها داده مى شد تا ضمن تحت نظر قرار دادن فعاليتهاى مذهبى در مساجد مردم الجزائر را سرگرم سازند و آنها را از قيام بر عليه استعمار فرانسه بازدارند... بيش از 2000 ساختمان و 2000000 هكتار از زمينهاى حاصلخيز را كه وقف مساجد بود به تصرف درآورد به اميد اينكه مسلمانان غيور الجزائر را از مسجد بيگانه سازد...

و بى شرمى را به حدى رسانيد كه حتى براى خواندن قرآن جريمه تعيين نمود.لاوژر كشيش فرانسوى ضمن گزارشى به مقامات فرانسوى تذكر داد: بر ما لازم است كه مردم الجزائر را از قرآنشان نجات بدهيم و اگر نتوانستيم ، بايد كودكانشان را طبق دستور انجيل تربيت كنيم و اگر نشد آنها را به صحراهاى دوردست پرتاب نمائيم ...

قبل از سال 8130 دانشمندان معروفى در الجزائر بودند كه علوم هيئت و فقه اسلام ، فلسفه ، ادبيات ، طبيعى و لغت تدريس مى كردند ولى ورود ما فرانسويان موجب شد تدريس اين علوم كه بوسيله دانشمندان متفكر و ادباى كم نظير بعمل مى آمد تعطيل شود.(250)

/ 423