شيخ عبدالرحمن جامى در كتاب نفخات گفته است : شيخ احمد جامى قدس الله سره آدم بى سواد و عامى بود حتى حروف را نمى شناخت رفت در كوهى كه در نزديكى جام بود در ميان غارى داخل شد و در همان جا ماند در آن هنگام بيست و دو سال داشت دوازده سال در آن كوه عبادت كرد بدون غذا جز اينكه از برگ درختان و گياه صحرا تغريه كرد تا اينكه به چهل سالگى رسيد پس خداوند او را ماءمور كرد به ارشاد مردم ، او كتابى تاءليف كرد بقدر هزار ورق كه علما و حكما از غامض بودن معانى آن متحير ماندند و عدد كسانى كه مريد و شاگرد او بودند به شش هزار رسيد و كرامات و خوارق عادات او در كتاب نفخات ذكر شده است .
ترمذى و مجاهدات او در علم و حديث
ترمذى (ابوجعفر محمد بن احمد بن نصر ترمذى ) فقيه شافعى در ميان علماى شافعى و فقهاى شافعيه در آن زمان كسى از او بزرگتر و با ورع تر و فقيرتر بود در فقر چنان بود كه به محمد بن موسى بن حماد گفته بود:من در هفده روز با پنج حبه زندگى كردم پرسيده بود چگونه با پنج حبه زندگى كرد؟ گفت : مرا جز آن چيزى نبود با آن مقدارى شلغم خريدم و از آن هر روز يك دانه مى خوردم .زجاج نحوى گفته است او را در هر ماهى چهار درهم شهريه بود.وى از كسى چيزى نمى خواست .او گفته است : بر مذهب ابوحنيفه فقه مى آموختم پس رسول خدا صلى الله عليه وآله را در خواب ديدم در مسجد مدينه در آن سال كه حج انجام دادم ، عرض كردم : يا رسول الله من به قول ابى حنيفه فقه مى آموزم آيا درسم را ادامه دهم ؟فرمود: نه .عرض كردم به قول مالك بن انس بياموزم ؟ فرمود: هر چه موافق سنت من باشد بگير.عرض كردم از قول شافعى ياد بگيرم ؟فرمود او قولى ندارد جز اينكه از سنت من اخذ كرده و رد كرده است قول كسانى را كه مخالف سنت گفته است : پس از ديدن اين خواب رفتم مصر و كتابهاى شافعى را نوشتم .وى گفته است 29 سال تمام فقط حديث نوشته ام .او در سنه 295 وفات يافته است .(ترمذ شهرى قديمى از جانب نهر بلخ است كه به او جيحوم گويند).(150)