سعى و كوشش مرحوم علامه سيد مرتضى رضوى قمى در تحصيل علم - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سعى و كوشش مرحوم علامه سيد مرتضى رضوى قمى در تحصيل علم

مؤلف نجوم السماء گويد: مولانا العلامه سيد مرتضى نجفى رضوى قمى رضوان الله تعالى عليه از اكابر فقها و مجتهدين و اجله علماى ربانيين متولد 1268 در ابتداى تحصيل علم در خدمت دائى خود علامه سيد ابوالحسن رضوى و والد ماجدش عالم زاهد مولانا سيد مهدى شاه طاب ثراه تحصيل نمودند و والده ماجده ايشان در اكثر علوم و فنون و كتب درسيه مهارت بسيار داشتند در ابتداى تحصيل چنان حريص بر اكتساب علوم بود كه مكرر شنيده شده والد ماجدشان پس از گذشت مدت زيادى از شب امر به خواب مى كردند ايشان از خدمت پدر مرخص گشته در حجره خود را بسته مشغول مطالعه مى شدند و هميشه در فكرش اين بود كه اگر كسى غير از اين علوم حاصله اش علمى داشته باشد از او اخذ نمايد حتى اينكه از علماى اهل سنت نيز تحصيل علوم عقليه نموده اند.

در زمانى كه بسيار صغيرالسن بود كتاب جامع عباسى مى خواند روزى به خدمت علامه تسترى جناب سيد محمد عباس مفتى رسيدند جناب سيد پرسيد چه كتابى را مى خوانى جواب داد جامع عباسى مى خوانم و بزودى جامع مرتضوى تاءليف خواهم كرد سيد تحسين كرد و در نامه اى به والد او تبريك گفت كه چنين فرزند لايق و صالحى دارند.

در زمان اقامتشان در هند كه تقريبا پانزده سال داشتند كه اكثر علوم صاحب تصنيف و تاءليف بودند صاحب كتاب نجوم السماء كتابهاى آن بزرگوار را كه در صغر سن تاءليف كرده اند تا 23 كتاب نوشته اند سپس نوشته است اما كتبى كه در اوان تحصيل نوشته است بسيار است از جمله حاشيه بر قوانين و حاشيه اى بر رياض و حاشيه اى بر شرح لمعه است ولكن چون كمال اهتمام در كتمان و پنهان كردن فضائل خود داشتند و ابدا به كسى از تاءليفاتشان نشان نمى دادند معلوم نشد كه چقدر از تصانيف در عراق داشتند.

در سنه 1284 كه عمرشان قريب 15 سال رسيده بود همراه دائى بزرگوارشان به عتبات عاليات و مشاهد مشرفه عراق مشرف شدند و در هنگام مراجعت به وطن هرگز راضى نشدند و چنان شوق تحصيل داشتند كه اصرار رفقا براى مراجعت ابدا مؤ ثر نشد ناچار ماءيوس شده همگى مراجعت كرده و ايشان تنها براى تحصيل علم در عراق اقامت كردند و شب و روز اوقاتشان مستغرق تحصيل علوم شرعيه بود شنيده شد كه بعضى از اوقات شب طعام برايشان مى گذاشتند و ايشان مشغول مطالعه و فكر بودند تا اينكه يك دفعه ملتفت مى شدند كه صبح طالع شده و غذا همچنان مانده است .

و بعضى اوقات در اثناى مطالعه غذا هم ميل مى فرمودند و گاهى اتفاق مى افتاد لقمه را برمى داشتند و نظر بر اين كتاب كرده چنان محو در آن بودند كه لقمه به دهان نمى رسيد و مدتى طول مى كشيد تا به دهان برسد، از بعضى از ثقات شنيده شد كه ايشان در نجف رفيقى داشتند كه نان از بازار برايشان مى خريد اتفاقا به زيارت مخصوصه كربلا مشرف گشت جناب سيد علامه در اين مدت نانى نخريدند تا رفيق مذكور از زيارت مراجعت كرد ديد سيد به همان نانى كه از پيش مانده بود قناعت كرده ... و انصاف اين است كه شرح حالات آن سلاله اشرف كائنات از حيز امكان بيرون است جز اينكه گفته شود كه اين سيد بزرگوار پسر آن كس بود كه در شاءنش گفته شده :




  • كتاب فضل ترا آب بحر كافى نيست
    كه تر كنى سر انگشت و صفحه بشمارى (165)



  • كه تر كنى سر انگشت و صفحه بشمارى (165)
    كه تر كنى سر انگشت و صفحه بشمارى (165)



/ 423