در مسير انسان سازى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتم : حديث معنمن ، يعنى اخبرنا فلان عن فلان عن فلان ، سپس آقايان محدثين حروف ((عن )) را كنار هم قرار دادند و كلمه ((معنمن )) ساخته شد مانند زلزل آنگاه با تصرف در آن فعل رباعى ((عنعن ، يعنعن ))

ساختند و چنين حديثى را معنعن ناميدند، آيا بايد با محدث دعوا كرد كه اين اصطلاح را از كجا آورده ايد؟ گفت : نه ، آقا، شما حرفهاى ديگرى داريد و با سخنان محدث فرق دارد.

گفتم : آيا با سوره ((هل اتى )) آشنا هستيد؟ انشاء الله قرآن مى خوانيد (و از كلمه انشاء الله من ناراحت شد و گفت : من ، اين سوره را حفظ هستم ) گفتم آيا اين آيه را ديده ايد كه مى فرمايد: ((وسقاهم ربهم شرابا طهورا)) ((فعل )) سقى ، يسقى است كه اسم فاعلش با ((ال )) الساقى است و در فارسى ((ساقى )).

گفتم : ضمير ((هم )) به چه كسانى بازمى گردد؟ گفت : به كلمه ((ابرار)) در آيات قبلى .

گفتم : كلمه ((شراب )) را هم كه ملاحظه مى كنيد ((طهور)) چه صيغه اى است ؟لابد خوانده ايد كه صيغه مبالغه است .يعنى هم پاك است و هم پاك كننده .به نظر شما اين ((شراب )) چه چيزى را پاك مى كند؟ ((آب )) پاك كننده از نجاسات است ، اما ((شراب )) چگونه پاك كننده است ؟ گفت : شما بفرمائيد.

گفتم : من هم نمى دانم بايد از زبان امام ملك و ملكوت و صادق آل محمد شنيد او بايد تفسير كند.كداميك از تفسيرها را خوب مى دانيد؟ آيا تفسير مجمع البيان طبرسى (خلاصه تفسير تبيان جناب شيخ طوسى ) خوب است ؟ گفت : بله ، - خوب است .

تفسير مجمع البيان را آوردم و عرض كردم كه من در اين امت اسلام ، از شيعه و سنى در غايت قصواى طهارت انسانى ، چنين عبارتى را از كسى نديده ام و نشنيده ام .حضرت مى فرمايد: (اى يطهرهم عن كل شى ء سوى الله طاهر من تدنس بشى ء من الاكوان الا الله ).

آنها را از هر چيزى غير از خدا پاك مى كند.((دنس )) به معناى نقص است يعنى همه داراى نقصند و آنكه بى نقص است ، وجه صمدى است .بزرگان ما فرموده اند كه ناقص نمى تواند به كون ، احاطه پيدا كند.سؤال كردم :

اين ((شراب طهور)) چيست كه مى تواند همه چيز را غير از خدا، بشويد و پاك كند؟گفتم : آقاى عزيز! مقصود از مى ، باده انگورى نيست .

دست رد به سينه مردم زدن هنر نيست ، فهميدن سخن مردم هنر است .

وقتى كه اين سخنان را با او گفتم : ناراحت شد و به كسانى كه او را تحريك كرده بودند، ناسزا گفت ، گفتم :

ناسزا نگو، دعا كن كه خدا آنها را هدايت كند.

در مسير انسان سازى

على اى حال ، عزيزان ! راه روشن است ، درخت از ريشه آب لازم دارد خداوند درد بدهد، اگر درد را احساس كرديم ، به دنبال درمانش خواهيم رفت . من چندين بار اين مطلب را در حوزه گفتم ، اما متاءسفانه سخنم به كرسى ننشست .عرض كردم : آقايان بزرگوار حوزه ! بيائيد و در كنار رشته هاى مختلفى كه در حوزه وجود دارد در مسير سير و سلوك و انسان سازى هم قدمى برداريد.

در مرحله اول كتاب ((مفتاح الفلاح )) شيخ بهائى در مرحله بعد كتاب ((عدة الداعى )) ابن فهد حلى در مرحله بعد كتاب ((فلاح القلوب )) ابوطالب مكى در مرحله چهارم ((فلاح السائل )) سيد بن طاوس .

و بالاخره كتاب ((صحيفة سجاديه )) زبور و انجيل آل محمد را كتاب درسى قرار دهيد.اينها كتبى است كه به نظر من رسيده ، خودتان هم كتابهاى ديگرى را انتخاب كنيد و اين متون را در مسير انسان سازى ، كتابى درسى معرفى كنيد.و كسانى كه زبان فهم هستند و با زبان ائمه آشنايند، اين متون را پياده كنند.

آن لطائف انسانى كه در اين كتب هست ، در روايات نيست ، چون در روايات عموم مردم مخاطبند ((نحن معاشر الانبياء))، ((بعثت لاكلم الناس على قدر عقولهم ))، ولى در اين كلمات ، اولياى الهى در خلوتهاى عشق خود از نهانخانه سرشان با خدا سخن مى گفتند.همين روايتى كه از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه ، ملاحظه كرديد، نمونه اش را از كدام عارف مى توانيد پيدا كنيد؟! خداوند به همه ما سعه صدر مرحمت فرمايد.(151)

/ 423