دو حكايت از دو حكيم - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دو حكايت از دو حكيم

حكايت كنند كه يكى از رؤ ساى يونان بر غلام حكيمى افتخار و مباحات مى نمود غلام گفت : اگر موجب مباحات تو بر من جامه هاى نيكوئى است كه بر تن دارى كه نيكوئى از آن لباس است نه تو و اگر به اين اسب راهوار و چابكى است كه راهوارى از آن اسب است نه از آن تو و اگر به پدران فاضلت مى نازى كه صاحبان آن فضل و دانش آنانند نه تو.




  • گيرم پدر تو بود فاضل
    از فضل پدر تو را چه حاصل



  • از فضل پدر تو را چه حاصل
    از فضل پدر تو را چه حاصل



چون اين فضائل هيچكدام از آن تونيست پس تو كيستى ؟ و باز از حكيمى نقل مى كنند كه در خانه ثروتمندى مهمان بود و آن ثروتمند مرتب به خانه زيبا و فرش پربهاى زندگانى و باغ باصفاى خود مرتب مى نازيد و مى باليد و به رخ ديگران مى كشيد آن حكيم در اثناى گفتگو خواست آب دهانش را بيرون بريزد به راست و چپ نگاه كرد و محل مناسبى نيافت به صورت آن مرد انداخت حاضران او را عتاب كردند كه اين چه كارى بود كردى ؟ حكيم گفت : ادب آن است كه آب دهان را به پست ترين جاها بيفكنند و من جائى پست تر از صورت اين مرد بسيار جاهل نديدم ...

پيامبر گرامى اسلام فرموده است :

((لا تاتونى بانسابكم و اتونى باعمالكم )).

يعنى افتخار به پدران خود نكنيد افتخار به اعمال خود كنيد.(489)

/ 423