مكاشفه اى براى آيت الله حاج ميرزا جواد آقاى انصارى همدانى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مكاشفه اى براى آيت الله حاج ميرزا جواد آقاى انصارى همدانى

علامه سيد محمد حسين حسينى تهرانى گويد: مرحوم آية الحق و اليقين ترجمان قرآن و سلمان زمان آيت الله حاج ميرزا جواد آقاى انصارى همدانى نقل مى فرمود نن كه من در يكى از خيابانهاى همدان عبور مى كردم ديدم جنازه اى را جمعى به دوش گرفته به سوى قبرستان مى برند و جمعى او را تشييع مى كنند ولى از جنبه ملكوتيه او را به سمت يك تاريكى مبهم مى بردند و روح مثالى اين مرد متوفى در بالاى جنازه او با جنازه مى رفت و پيوسته فرياد مى كرد كه اى خدا مرا نجات بده كه مرا اينجا نبرند ولى زبانش ‍ به نام خدا جارى نمى شد آنوقت رو مى كرد به مردم و مى گفت : اى مردم مرا نجات دهيد نگذاريد ببرند ولى صدايش به گوش كسى نمى رسيد.

آن مرحوم مى فرمود: من صاحب آن جنازه را مى شناسم اهل همدان و حاكم ستمگرى بود.

سگى در بالاى جنازه به نقل دكتر احسان و نيز علامه تهرانى گويد: يكى از دوستان ما به نام دكتر حسين احسان كه بسيارمرد شايسته اى بود در تهران مطب داشت ولى درزمستانها شش ماه به عتبات مسافرت مى كرد و در كربلا مطب داشت و از فقرا مزد نمى گرفت و خود نيز به بعضى از مستمندان دوا و احيانا مخارج غذا را مى دادند و زندگى بسيار ساده و مصفائى داشت نقل كرد: كه روزى من در كاظمين در كنار شط بودم در آنجا جنازه اى را ديدم كه از ماشين پياده كردند و به دوش ‍ گرفتند به سمت صحن مطهر حركت دادند من هم كه عازم تشرف بودم به دنبال جنازه حركت كردم ناگاه ديدم يك سگ سياه مهيب به روى جنازه نشسته است به اشخاصى كه اطراف جنازه بودند گفتم : روى جنازه چيست ؟ گفتند چيزى نيست همين پارچه اى است كه مى بينى .من دريافتم كه اين سگ صورت مثالى است و فقط من مى بينم و ديگران ادراك نمى كنند ديگر چيزى نگفتم تا جنازه را به درب صحن مطهر رسانيدند همين كه خواستند تابوت را داخل صحن ببرند براى طواف آن سگ از روى تابوت پائين پريد و در گوشه اى ايستاد تا آن جنازه را طواف دادند و چون خواستند از در صحن خارج كنند دوباره آن سگ به روى تابوت پريد و بالاى آن جنازه رفت .

البته معلوم است كه صاحب جنازه آدم متعدى و متجاوزى بوده است كه صورت ملكوتى او به شكل سگ مجسم شده و چون آن مرحوم داراى صفاى باطن بوده اين معنى را ادراك مى نموده و ديگران چيزى نمى ديدند.(349)

/ 423