آنچه بد است منشاء درد است نه خود درد
مرحوم شهيد مطهرى گفته است : ما ميان درد و (منشاء درد) اشتباه مى كنيم مثلا در يك بيمارى و يا جراحت ، آنچه كه بد است وجود آن ميكرب است ، وجود آن بيمارى است كه منشاء درد مى شود. ولى خود درد در عين اينكه انسان را ناراحت مى كند، موجب آگاهى و بيدارى براى انسان است حتى همين دردهاى جسمانى شما راآگاه مى كند از اينكه مثلا در سر ضايعه اى پيدا شده و شما را به فكر معالجه آن مى افكند. اگر درد در بدن نبود و انسان احساس درد نمى كرد هيچگاه انسان را وادار به چاره جوئى نمى كرد پس درد نعمت است ، احساس است ،آگاهى است و بيدارى است .مولوى در اينجا چقدر شيرين گفته است :
حسرت و زارى كه در بيمارى است
پس بدان اين اصل را اى اصل جو
هر كه او بيدارتر پردردتر
هر كه او آگاهتر رخ زردتر
وقت بيمارى همه بيدارى است
هر كه رادرد است او برده است بو
هر كه او آگاهتر رخ زردتر
هر كه او آگاهتر رخ زردتر
عاقل نباش تا غم ديوانگان خورى
ديوانه باش تا غم تو عاقلان خورند
ديوانه باش تا غم تو عاقلان خورند
ديوانه باش تا غم تو عاقلان خورند
دشمن جان من عقل من و هوش من
كاش گشاده نبود چشم من و گوش من
كاش گشاده نبود چشم من و گوش من
كاش گشاده نبود چشم من و گوش من