كراماتى از محمد باقر بن احمد حسينى قزوينى - مردان علم در میدان عمل جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 8

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كراماتى از محمد باقر بن احمد حسينى قزوينى

سيد جليل الشاءن و عظيم القدر ازاعيان علماى اماميه و صاحب كرامات جليله در قبه عاليه مقابل قبه شيخ الفقها صاحب جواهر الكلام در نجف اشرف و پسر خواهر بحرالعلوم است كه درشب عرفه بعد از نماز مغرب و عشاء به مرض طاعوت در سنه 1264 از دنيا رفت .

شيخ نورى در نجم الثاقب در حكايت نود و دوم نقل فرموده كه امام عصر ارواحنا فداه او را خبر داد به اينكه ترا روزى خواهد شد علم توحيد بعد از زمانى و پس ازاين بشارت در شبى از شبها در خواب ديد دو ملك نازل شدند و در دست يكى از آن دو چندلوح است كه در آن چيزى نوشته و در دست ديگرى ميزانى است پس مشغول شدند به اينكه مى گذاشتند در هر كفه ميزان لوحى و با هم موازنه مى كردند آنگاه آن دو لوح متقابل را بر من عرضه مى داشتند پس من مى خواندم آنها را و هكذا تا آخر الواح پس ديدم كه ايشان مقابله مى كنند عقيده هر يك از اصحاب پيغمبر را و اصحاب ائمه عليهم السلام را با عقيده يكى از علماى اماميه از سلمان و ابوذر تا آخر نواب اربعه و از كلينى و صدوق و شيخ مفيد و سيد مرتضى و شيخ طوسى تا خال او علامه بحرالعلوم ، علم الهدى و بعد از ايشان از علماء رضوان الله تعالى عليهم . سيد فرموده پس در اين خواب مطلع شدم بر عقايد جميع اماميه از صحابه و اصحاب ائمه عليهم السلام و بقيه علماى اماميه و احاطه نمودم بر اسرارى از علوم كه اگر عمر من عمر نوح عليه السلام بود و طلب مى كردم اين قسم معرفت را احاطه نمى كردم به عشرى از اعشار آن .

پس شيخ مرحوم نقل كرده كه جناب سيد مهدى قزوينى اعلى الله مقامه نقل كرد براى من كه دو سال قبل از آمدن طاعون عام در عراق و مشاهد مشرفه در سنه 1246 خبر داد ما را به آمدن طاعون و براى هر كى از ما كه نزديكان او بوديم دعا نوشت و فرمود: آخر كسى كه خواهد مرد به طاعون من خواهم بود و بعد از من رفع مى شود و نقل مى كرد كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در خواب به او خبر داده و فرموده ((و بك يختم يا ولدى )) و در آن طاعوت خدمتى كرد به اسلام و اسلاميان كه عقول متحير مى ماند، متكفل بود تجهيز جميع اموات بلد و مخارج آن را كه زياده از چهل هزار بودند و بر همه خود نماز مى كرد و براى سى نفر و زياده و كمتر يك نماز مى خواند و يك روز بر هزار نفر يك نماز بجا آورد و ما شرح اين خدمات را و جمله اى از كرامات و مقامات او را در جلد اول كتاب دارالسلام بيان كرده ايم .

و مقام اخلاصش چنان بود كه احتياط مى فرمود از اينكه كسى دستش را ببوسد.

به فرمان او باد و طوفان آرام گرفت و نيز شيخ مرحوم درخاتمه مستدرك نقل فرموده از جناب آقا سيد مهدى كه وقتى با سيد مذكور كه عموى مكرمش باشد و جماعتى از صلحاء و اهل علم در سفينه نشسته بودند و از كربلا مى آمدند كه ناگاه باد سختى وزيدن گرفت كه سفينه به حركت درآمد و مردم بسيار مى ترسيدند مخصوصا يك نفر شروع كرد به اضطراب و گريست و جناب سيد مثل كوه باوقار نشسته بود و چون شدت وحشت و اضطراب آن شخص را ديد فرمود: از چه مى ترسى همانا باد و رعد و برق همه مطيع فرمان خدايند پس جمع كرد دامن عباى خود را و اشاره به سوى باد مثل آنكه مگس را دور كند و فرمود: ساكن باش پس درهمان زمان باد ساكن شد و سفينه قرار گرفت .

مادر اين سيد بزرگوار خواهر سيد بحرالعلوم است كه از زنان عابده و عارفه و صاحب ورع و تقوا و كرامات بود.

روزى مريض شد و سيد بحرالعلوم عيادتش رفت ديد او بى تابى مى كند گفت : خواهر تو با اين بيمارى نمى ميرى و شفا مى يابى و موفق مى شوى به چيزى كه من موفق به آن نخواهم شد.گفت : آن چيست ؟گفت شيخ حسين نجف براى شما نماز خواهد خواند و براى من نخواهد خواند، و همانطور شد كه آن مكرمه در ايام طاعون وفات يافت و در نجف كسى در خانه نماند همه به نماز او رفتند شيخ تنها در خانه صداى شيون مردم را شنيد دستور داد او را با حال مريضى سوار به دابه كردند و آوردند تا براى آن مكرمه نماز خواند.(390)

/ 423