ملاقات امام با شاه ازطرف مراجع و زيربناى انقلاب اسلامى
حضرت امام (خمينى ) چه در زمان مرحوم آقاى حائرى و چه در زمان مرحوم آقاى بروجردى همواره جلودار مبارزات حوزه بودند مثلا بر اثر قضاياى سياسى كه در زمان آقاى بروجردى اتفاق افتاده بود از طرف مرحوم آقاى بروجردى و علما ماءمور شد با شاه صحبت كند نظر مراجع و علماء اين بود كه نماينده اى بايد برود و حرف ما را صريح و پوست كنده به شاه منتقل كند و اين كار از كسى جز حاج آقا روح الله (حضرت امام خمينى ) برنمى آيد.و ايشان هم طى دو ملاقاتى كه با شاه داشتند انجام دادند وحسابى بر نقطه نظرات مراجع و علما تاءكيد كردند و به شاه و دربار و عاقبت سياست هايش هشدار دادند...در قضيه اعدام نواب صفوى و ساير اعضاى فدائيان اسلام ...امام خيلى صدمه روحى خوردند در آن اوضاع و احوال شرايط به گونه اى بود كه از ديدگاه متحجرين مبارزه با شاه ننگ بود... در صورتى كه از نظر امام مبارزات روحانيون بزرگوارى همچون نواب صفوى روشنى بخش حيات اسلام و انقلاب و راه مبارزين بود... مقدس ماءبهاى متحجر حتى درزمينه دروس عرفان و فلسفه تحمل بينش امام را نداشتند...امام شكستن جو تحجر را در درون حوزه قدم اول مبارزه تشخيص دادند لذا وقتى درقم منظومه و اسفار تدريس مى كردند مورد تهاجم و تهمت و افتراى دشمنان متحجر واقع شدند اما روحيه و توان علمى امام و يارى خداوند متعال نگذاشت در مقابل جمود فكرى متحجرين شكست بخورد...بنابراين زيربناى اعتقادى و انقلابى مردم و حوزه را برمبناى پرورش افكار اصيل اسلامى و انقلابى قرار دادند تا اينكه به تدريج مبارزات اوج گرفت ...بالاخره امام با تربيت شاگردان انقلابى توانستند براين تفكر فائق آيند و با بصيرت منحصر به فرد خود مبارزات مردم را بسوى پيروزى هدايت كنند.(452)