((نشان قدرت و نفوذ روحانيت در بين مردم ، احساس خطر غربيها و سعى دراز بين بردن آن نفوذ))مقاومت مردم مسلمان ايران دربرابر انحصار تنباكو و مضرات ناشى از آن كه به رهبرى علما و خصوصا ميرزاى شيرازى به پيروزى رسيد زنگ خطرى جدى براى استعمار و استبداد را نواخت لذا آنان از آن به بعد، نفوذ روحانيون بين مردم را ساده نگرفتند و اقسام حيله ها را جهت كوبيدن علماى دين به كار بردند.
بيدارى ملت و اعتماد آنان به قدرت جماعت
استبداد كه درانديشه مردم شكست ناپذير مى نمود با شكست در اين جريان ، سطوت خود را از دست داد و مردم دريافتند كه در يك بسيج همگانى و خيزش عمومى قادرند آرمانهاى خود را پيش برده حق خود را بدست آورند و استبداد را به اطاعت وادارند.لغو امتياز ابرقدرت استعمارگر، به مردم آموخت كه در صورت تشكل و تداوم نهضت ، علاوه بر استبداد، مى توان بر استعمار نيز فائق آمد.ادوارد براون مى نويسد: ((مردم ايران با يك راهنماى خردمندانه كامل و خويشتن دارى شگفت آورى نشان دادند كه صبر و شكيبايى را حدى است و مخلوق بى جانى چنانكه تصور شده بود نيستند و از اين پس ، آنها با تفكر و حساب سر و كار خواهند داشت و به ويژه بيدارى ملت را به عقيده من از آن تاريخ بايد آغاز شده دانست ...حيثيت انگلستان دستخوش تضييع سنگين از شكست احمقانه و خنده آور تنباكو گرديد.طرح برقرارى جمهورى اسلامى و نهضت مشروطيت را نيز بايد از پيامدهاى بيدارى توده ملت در نتيجه نهضت تنباكو دانست .در حقيقت سه مسئله مهم كه صفحات درخشانى در تاريخ ايران باز كرده اند يعنى قتل ناصرالدين شاه ، طرح برقرارى جمهورى اسلامى و نهضت مشروطيت تبلور عينى و علمى بيدارى ملت هستند.
تجلى قدرت مرجع تقليد واحد
نظربه اينكه مرحوم ميرزاى شيرازى بعد از شيخ مرتضى انصارى يگانه مرجع تقليد شيعيان زمان خود به حكم او متابعت عامه يافت و تمام مردم و علما، غير از عده اى انگشت شمار كه آنان هم در مسير پرخروش قيام مجبور به اطاعت و لااقل سكوت شدند، اطاعت از آن حضرت را بر خود فرض دانستند.اصولا هر موقع مرجع تقليد شيعيان درشخص واحدى تبلور يابد فرامين و دستورات وى ، بسيار نافذ خواهد بود.اگر مراجع تقليد متعدد باشند حداقل با توجه به سليقه ها، امكان حركتهاى مهم و هماهنگ كم سو مى شود.عنايت به مسئله اعلميت در انتخاب مرجع ، مى تواند قدمى مهم درحفظ و پاسدارى از ارزشهاى اسلامى باشد.حامد الگار مى نويسد: ((لغو امتياز تنباكو كه نفوذ روحانيون را افزايش داد اشتهاى بسيارى از علما را تيز كرد و بر آن شدند كه منشاء نفوذ را به خود اختصاص دهند... تمركز قدرت دردست مرجع تقليد واحد، ضرب شست خود را نشان داده بود.