مانده است. اين گزيده از شيخ طوسي(م460)است.
در قرن سوم واوايل قرن چهارم، اختلاف مذهبي به تدريج ميان حنفيهاوشافعيها در همه شهرها آغاز شد. نيشابور نيز در اين درگيريها وارد شد. نفوذشافعيها در اين شهر بيشتر بود وعامل آن، رقابت نيشابور با شهرهاي ماوراءالنهربود كه در مذهب حنفي تعصب ميورزيدند. در شرح دورانهاي تاريخي غزنويانوسلجوقيان، از اين درگيريهاي خانمان سوز سخن خواهيم گفت
دولت صفاري دولتي برخاسته از مردمان عياري بود كه نتوانست يك نظام ادارياستواري را ايجاد كند. به عكس، سامانيان از اساس، قومي اشرافي بودند كه خود دردستگاه اداري باليده بودند. طرفداران آنها از طبقهاي بودند كه در مركز اصليقدرت، خواستار آرامش ونظام سازي بودند. از اين جهت، تفاوتي اساسي ميان ايندو دولت وجود دارد.
درباره نظام اداري در دنياي اسلام بايد گفت: اصولا امويان با الهام از ايرانيانوروميان نظامي ساده پديد آوردند. عباسيان، تحت تأثير ايرانيها، اين نظام سازيرا توسعه دادند. از آنجا كه طاهريان در خراسان پيرو بغداد بودند، همان سيستم رادر خراسان اجرا كردند. در دوره سامانيها، كه از جهتي توجه بيشتري به ميراثساسانيها شد، اين نظام توسعه بيشتري يافت؛ اما به هر روي تحت تأثير نظاميبود كه در بغداد وجود داشت.
در دوره سامانيها، تشكيلات امارت، دو بخش بود. نخست دربار يا درگاه كهامير در آنجا مينشست ودر كنار آن، چندين نفر ديگر مشاغل مهمي را در اختيارداشتند: صاحب شرطه يا رئيس پليس، صاحب حرس يا نگاهبان، حاجب الحُجّابكه شغل وزارت دربار را در نظامهاي شاهي يا رياست دفتر را داشت. اين حاجبهاكه در اصل از غلامان ترك بودند، نفوذ زيادي در دربار داشتند. درست بمانند بغدادكه غلامان ترك به مرور بر خليفه چيره شدند، در دربار ساماني نيز وضع به همينصورت به پيش رفت. اساسا پيدايش شغل غلام ـ ترك از شغلهايي است كه تأثيرزيادي در تحولات سياسي ـ قومي دنياي اسلام از خود برجاي گذاشت. درمجموعه دربار، كساني هم به عنوان صاحب منصب سپاه بودند كه مسؤول اصلي آنلقب سپهسالار داشت ودر نيشابور اقامت ميكرد.
بخش دوم امارت، ديوانها بودند كه زير نظر وزير اداره ميشدند. ديوان سازيبر اساس طرحي بود كه در بغداد اجرا ميشد. در دوره سامانيها، ده ديوان مختلفدر بخارا وجود داشته كه نرشخي نام آنها را در تاريخ بخارا آورده است. اين ديوانهاعبارت بودند از:
1 ـ ديوان وزير، 2 ـ ديوان مستوفي (خزانهدار) 3 ـ ديوانعميدالملك (ديوان رسائل)، 4 ـ ديوان صاحب شُرَط (پليس)، 5 ـ ديوان صاحببريد، 6 ـ ديوان مشرفان (نظارت ومراقبت)، 7 ـ ديوان املاك خاصه (شاه)، 8 ـديوان محتسب (امر به معروف نهي از منكر ونظم ومراقبت از اصناف و...)، 9 ـديوان اوقاف، 10 ـ ديوان قضا.
در هر شهر مسجد جامعي وجود داشت كه امام جمعهاي در آن نماز ميخواند.بهطور معمول امام جمعه كه ميبايست از علماي برجسته شهر باشد، از طرف اميرساماني منصوب ميگرديد. در آن روزگار، عالم برجسته شهر را كه فقيهي بنام بوداستاذ ميناميدند. در هر شهر خطيباني هم بودند كه جداي از شايستگيهاي فردي،لازم بود تا با حكومت مناسبات حسنهاي داشته باشند.