در آمدی بر کلام جدید

علی ربانی گلپایگانی

نسخه متنی -صفحه : 113/ 9
نمايش فراداده

دلالت مي‌کند که جهاد متکلمان در حلّ شبهات اهل باطل و دشمنان دين از بزرگترين و با فضليت‌ترين جهادهاست». ارج نهادن به مقام متکلمان و تجليل و تکريم آنان امامان اهل بيت (ع)، خود دليل گوياي ديگري بر جايگاه والاي علم کلام و متکلمان است. در اين باره، رفتار ستايش آميز امام صادق (ع) نسبت به هشام بن حکم، که از برجسته‌ترين شاگردان متکلّم آن حضرت بود، بسيار آموزنده است. استاد مطهري در اين باره مي‌گويد: «هشام بن حکم برجستگي‌اش در علم کلام بود، نه در فقه يا حديث يا تفسير، امام صادق (ع) او را که در آن وقت جواني نو خط بود از ساير اصحابش بيشتر گرامي مي‌داشت و او را بالادست ديگران مي‌نشاند. همگان در تفسير اين عمل اتفاق نظر دارند که اين تجليل‌ها فقط به علت متکلم بودن هشام بوده است. امام صادق (ع) با مقدم داشتن هشام متکلم بر ارباب فقه و حديث، در حقيقت مي‌خواسته است، ارزش بحث‌هاي اعتقادي را بالا برد و کلام را بالادست فقه و حديث بنشاند». ابو منصور طبرسي در ردّ اين پندار که ائمه هدي (ع) اهل مجادله نبوده و کلام را نکوهش نموده‌اند و در نتيجه علم کلام يکي از علوم ممدوح و مقبول نزد آنان نيست، گفته است: «به گمان برخي، پيامبر (ص) و ائمه طاهرين (ع) هرگز مجادله نکرده و به پيروان خود نيز اجازه نداده‌اند، بلکه آنان را نهي کرده و آن را نکوهش نموده‌اند، من خواستم با تاليف اين کتاب (الاحتجاج) که در برگيرنده نمونه‌هايي از مناظره‌هاي آنان با مخالفان است، نادرستي اين عقيده را اثبات نمايم تا روشن شود که نهي آنان از مجادله، متوجه افرادي است که توانايي بر انجام جدال احسن را ندارند، نه برجستگان و آزمودگان در روش احتجاج که بر اهل لجاج غالب مي‌آيند. اين افراد از طرف ائمه هدي (ع) به انجام مناظره و مجادله با مخالفان مأموريت يافته‌اند، و اين امر مايه فضل و شهرت آنان گرديده است».

فصل سوم موضوع و مسائل علم کلام

موضوع علم کلام

از متکلمان اسلامي، در اين باره اقوال بسياري نقل شده است که فهرست معروفترين آنها به شرح زير است:

الف) هستي به طور مطلق (موجود بما هو موجود):

برخي از متکلمان اسلامي اين قول را برگزيده‌اند، چنان که مؤلف «مواقف» آن را به غزالي نسبت داده است36 و حکيم لاهيجي آن را به متأخران نسبت داده و به عنوان يکي از ويژگيهاي کلام متأخران برشمرده است.

ب) معرفت‌هايي که در طريق اثبات عقايد ديني قرار مي‌گيرند:

(المعلوم من حيث يتعلق به اثبات العقائد الدينيه).

صاحب مواقف مبتکر اين قول است38 و لاهيجي آن را به اکثر متأخران نسبت داده است.

ج) ذات و صفات خداوند:

قاضي اُرموي (متوفاي

656 . ق) طرفدار اين قول است.40 و برخي آن را به قدماي متکلمين نسبت داده‌اند.

د) وجود خداوند و وجود ممکنات

از جهت وابستگي آنها به وجود خدا: به نقل تفتازاني، مؤلف «الصحائف في علم الکلام» (از متکلمان اهل سنت) اين قول را برگزيده است.

ه) عقايد ايماني:

ابن خلدون موضوع علم کلام را «العقائد الايمانيه» دانسته است.

و) اصول دين و عقايد اسلامي:

استاد شهيد مرتضي مطهري موضوع علم کلام را اصول دين و عقايد اسلامي دانسته است.