الف) اهداف علم کلام نسبت به خود متکلّم:
از اين نظر، دو هدف و يا دو نتيجه براي آن گفته شده است: يکي،هدف نظري که دست يافتن به معرفت تحقيقي و تفصيلي در اعتقادات ديني است؛ ديگري، هدف عملي يا تربيتي
است؛ زيرا دينداري و عبادت، بدون معرفت حاصل نميشود، چنان که تربيت ديني نيز بدون معرفت و عبادت به
دست نخواهد آمد. البته مقصود، درجات عالي معرفت و عبادت است نه درجه نازل و ابتدايي آن؛ از اين رو،
امام علي (ع) سرآغاز دين (عبادت) را معرفت خداوند، و کمال معرفت خداوند را در گرو شناخت و ايمان به
يگانگي خدا و آن را منوط به اخلاص، و کمال اخلاص را در گرو نفي صفات زايد بر ذات، از خداوند ميداند.
قرآن کريم خشيت راستين را از ويژگيهاي عالمان بالله ميداند: (انّما يخشي الله من عباده العلماء) و
پيامبر اکرم خداشناسي را سرآمد معرفت ميشناسد25 و امام علي (ع) آن را سرآمد همه دانشها دانسته
است.
ب) اهداف علم کلام نسبت به انسانهاي ديگر:
در اين باره، هدف اصلي متکلم هدايت و ارشاد است، ولي ازآنجا که گاهي با کساني روبرو ميشود که از روي عناد و لجاج، و احياناً به خاطر گرفتاري در دام جهل
مرکب، پذيراي حق و برهان و موعظه نيستند، درهم شکستن خصم نيز امري مطلوب و مقصود خواهد بود.بنابراين، ارتباط متکلّم با افراد ديگر به دو صورت ارشاد و الزام نمايان ميگردد.
ج) اهداف علم کلام نسبت به عقايد ديني:
هدف و رسالت متکلّم در اين زمينه تاييد و تحکيم است. بدين جهتعقايد ديني را تبيين کرده و با استفاده از روشهاي مختلف به تاييد و تحکيم آنها ميپردازد و از
حقانيت و استواري آنها دفاع ميکند، روشن است که دفاع و الزام غالباً با يکديگر همراهند.
د) اهداف علم کلام نسبت به علوم ديني ديگر:
در اين مقايسه، علم کلام نقش پايه و مبنا را دارد؛ زيراعلوم ديني ديگر، در موضوعات خود، وابسته به علم کلاماند، مثلاً تا وجود خدا، ضرورت وحي و نبوت و
کلام الهي ثابت نشود، علم تفسير بلاموضوع خواهد بود و تا حسن و وجوب تکليف و نزول شريعت الهي ثابت
نشود، موضوع علم فقه تحقق نخواهد يافت و تا عصمت پيامبر و امام ثابت نگردد، سنّت پديد نخواهد آمد و
در نتيجه علم حديثشناسي بلاموضوع خواهد بود.
جايگاه و ضرورت علم کلام
با توجه به فوايد، اهداف و رسالتهاي علم کلام، ميتوان به جايگاه و ضرورت آن پي برد؛ زيرا معرفت تحقيقي در زمينه عقايد ديني، ارشاد و هدايت ديگران، دفاع از عقايد ديني و پاسخگويي به اشکالات و دفع
شبهات، همگي از ارزش والايي برخوردارند و تحقق بخشيدن به آنها ضرورت دارد.معرفت تحقيقي به عقايد و معارف ديني شعبهاي از حکمت است و به تصريح قرآن کريم بهرهمندي از حکمت
خير فراواني در بردارد؛ چنانکه ميفرمايد: «و من يؤت الحکمه فقد اوتي خيرا کثيراً»28 و نيز مومنان
دانشمند را نسبت به مؤمنان غير دانشمند از درجات کمال بيشتري برخوردار ميداند.آنجا که ميفرمايد: «يرفع الله الذين آمنوا منکم و الذين اوتوا العلم درجات»
اهميت و ارزش ارشاد و هدايت ديگران تا آنجاست که پيامبر اکرم (ص) خطاب به علي (ع) ميفرمايد: «اگر
خداوند به وسيله تو يک نفر را هدايت کند، براي تو، از همه آنچه در شرق و غرب عالم وجود دارد، بهتر
است».
دفاع از عقايد ديني، جهادي بزرگ به شمار ميرود و ضرورت آن از دفاع از جان و مال و سرزمين بسي
بالاتر است. در احاديث اهل بيت (ع) از متکلمان به عنوان سُکّانداران کشتي دلهاي شيعيان و برترين
انسانها ياد شده است.
صاحب مجمع البيان در ذيل آيه: «فلا تطع الکافرين و جاهدهم به جهادا کبيرا»32 چنين آورده است: «اين آيه