معمولي تنها سطوح نخستين آن را درک ميکنند و ذهنهاي دقيقتر درجات و سطوح بالاتر آن را نيز
ميفهمند. مانند آيه: «اتقوا الله حق تقاته»473 حقيقت تقوا عبارت است از پرهيز از گناه و مخالفت با
اوامر و نواهي الهي. اين حقيقت داراي مراتب و درجاتي است که نخستين مرتبه آن پرهيز از گناهان کبيره
است. مرتبه بالاتر آن پرهيز از گناهان کبيره و صغيره است و مرتبه بالاتر آن پرهيز از مخالفت با اوامر
و نواهي خداوند در مستحبات و مکروهات است و مرتبه بالاتر از آن پرهيز از هر گونه غفلت از خداوند است،
هر چند در امور مباح باشد.
تعدد فهم در موارد ياد شده با هيچ گونه مشکل منطقي روبه رو نيست تا براي رفع آن به چاره انديشي نياز
باشد، يا براي انتخاب يکي از آنها معيار و ضابطهاي لازم باشد. به عبارت ديگر، موارد ياد شده از
بحث مربوط به کثرت فهمها يا قرائتهاي متکثر متن خارج است. آنچه مورد بحث است، کثرت عرضي
فهمهاست. مانند اين که يک فهم از کتاب و سنت بيانگر حرمت فعلي است، فهم ديگر بيانگر کراهت، و فهم
سوم بيانگر اباحه يا وجوب يا استحباب. يکي، از آيه يا حديث درستي عبادت يا معاملهاي را ميفهمد و
ديگري از همان آيه يا حديث نادرستي آن عبادت يا معامله را ميفهمد و مانند آن.
اختلاف در ظواهر نه در نصوص
کثرت فهمهاي عرضي در مواردي امکانپذير است که دلالت متن بر معنا و مقصود مؤلف صريح نباشد؛ يعنيساختار ترکيبي کلام يا واژگاني که متن از آنها تشکيل يافته به گونهاي باشد که در دلالت آن بر مقصود
مولف دو يا چند احتمال داده شود؛ زيرا دلالت کلام بر مقصود متکلم سه گونه است:
1 . دلالت کلام بر مقصود متکلم صريح و آشکار است که در اصطلاح آن را نص
ميگويند. مانند آيه: «الهکم اله واحد»476 خداي شما يگانه است. دلالت اين آيه بر يگانگي خداوند صريح
است؛ يعني احتمال اين که از کلمه وحدت، معنايي غير از يگانگي خداوند مقصود باشد، قطعاً منتفي است.2 . دلالت کلام بر مقصود متکلم صريح و آشکار نيست و در مورد آن، دو يا چند احتمال داده ميشود؛
احتمالاتي که با قواعد عقلي و عقلايي ناسازگاري ندارند، ولي هيچ يک از احتمالات بر ديگري ترجيح
ندارد. در اين صورت کلام «مجمل» خواهد بود.3 . فرض دوم، با اين تفاوت که برخي از احتمالات بر احتمالات ديگر رجحان داشته باشند. در اين صورت دلالت
کلام بر مقصود متکلم «ظاهر» خواهد بود.براي برطرف شدن اجمال کلام و ترجيح يکي از احتمالات بر احتمالهاي ديگر بايد از قرائن لفظي يا غير
لفظي استفاده شود. چنان که با استفاده از قرائن ميتوان دلالت ظاهري را به نص تبديل کرد؛ مثلاً
مقصود از نعمت داده شدگان در آيه «صراط الذين انعمت عليهم» معلوم نيست، ولي با توجه به آيه 69 سوره
نساء روشن ميشود که مقصود پيامبران، صديقين، شاهدان اعمال (يا شهيدان) و صالحان است و يا جمله «احل
الله البيع»477 هر گونه خريد و فروشي را شامل ميشود. ولي جمله «و حرم الربا» بيانگر اين است که مقصود
خريد و فروش غير ربوي است.
عوامل اختلاف فهمها
بدون شک فهمها و تفسيرهاي مختلف از يک متن، عوامل گوناگوني دارد. پارهاي از اين عوامل بهتفاوتهاي مربوط به ساختمان فکري، ذهني، جسمي و روحي افراد باز ميگردد که يا ناشي از اسباب ژنتيکي
و آفرينشي است، يا ناشي از اسباب تعليمي و تربيتي، اعم از تربيت جسمي و روحي. بدين جهت افراد بشر در
کنار