گونهاي معنا کرد که با صفات کمال الهي هماهنگ باشد. از باب مثال استواري بر عرش در آيه «الرحمن علي
العرش استوي»266 به معناي استيلا و قدرت خداوند در تدبير جهان است. معناي يد در آيه «يدالله فوق
ايديهم»267 قدرت الهي است و
گاهي در مطالعه ابتدايي آيات قرآن گمان ميرود که برخي از آيات با برخي ديگر ناسازگارند، اما با
تامل و تدبر عقلي روشن خواهد شد که هيچ گونه ناسازگاري با يکديگر ندارند. امام علي (ع) در پاسخ فردي که
چنين تصوري برايش پديد آمده بود فرمود: «پارهاي کلام خداوند يکديگر را تصديق ميکنند ولي تو از
چنان درک عقلي که اين هماهنگي را بشناسد برخوردار نيستي» آن گاه امام (ع) آياتي را که وي آنها را با
يکديگر ناسازگارند پنداشته بود، تبيين و تفسير کرد.
با تفکر عقلي ميتوان مقصود از کلمه «مولي» در حديث غدير «من کنت مولاه فهذا علي مولاه» را فهميد و
دانست که پيامبر اکرم (ص) در چنان شرايط سختي کاروانهاي حاجيان را صرفا براي بيان يک مطلب بديهي
يعني دوستي با اميرالمومنين (ع) گرد نياورده است، به ويژه آن که در آغاز خطبه خود از مرگ قريب الوقوع
خود سخن گفته و اولويت خود بر مومنان را به آنان خاطر نشان کرده و به دنبال آن از ولايت علي (ع) سخن
گفته است.
با تفکر عقلي ميتوان اين حقيقت را بازشناخت که چرا در قرآن کريم آن گاه که از
وحدانيت خداوند سخن ميگويد، صفت قهاريت را يادآور ميشود و ميفرمايد: «هو الله الواحد القهار»
قهاريت خداوند بيانگر اين مطلب است که وحدانيت او از قبيل واحد عددي نيست؛ زيرا واحد عددي به حکم اين
که محدود است، مقهور خواهد بود.
4 . دفاع از اصول و فروع دين:
همانگونه که در بخش اول کتاب يادآور شديم، يکي از اهداف و وظايف مهم علم کلام دفاع از حريم دين و
شريعت است. دفاع از حريم شريعت با بهرهگيري از روشهاي گوناگون بحث و مناظره و احتجاج انجام
ميگيرد و آنچه در اين ميان نقش اساسي را ايفا ميکند عقل و تفکر عقلي است. گاهي ممکن است خصم دست به
مغلطه بزند و مسئله را بر افرادي که فاقد توان و خودآگاهي عقلي لازم هستند، مشتبه سازد، اما تفکر و
تدبر عقلي آن را خنثي ميسازد. قرآن کريم يادآور ميشود که نمرود در برابر اين استدلال حضرت
ابراهيم (ع) که گفت: «ربي الذي يحيي و يميت»272 «پروردگار من کسي است که ميميراند و زنده ميکند»،
گفت: من هم ميتوانم بميرانم و زنده کنم. آن گاه براي اثبات مدعاي خود دستور داد دو نفر زنداني را
حاضر کردند، سپس دستور داد يکي را بکشند و ديگري را آزاد نمايند.حضرت ابراهيم با طرح گزينهاي ديگر مغالطه او را خنثي کرد و فرمود:
«فان الله ياتي بالشمس من المشرق فات بها من المغرب فبهت الذي کفر»273 پروردگار من خورشيد را از مشرق
بيرون ميآورد، تو آن را از مغرب بيرون آور؛
عقل معيار، مصباح و مفتاح
استاد آيت الله جوادي آملي نقش عقل درحوزه دين شناسي را در سه مرحله معيار، مصباح و مفتاح تبيين کردهاست:
1 . معيار و ميزان بودن عقل مربوط به برخي از اصول و مبادي عقلي و احکام
مترتب بر آنهاست. در اين باره وحي هرگز کلامي مخالف با عقل نخواهد داشت؛ زيرا اين اصول عقلي مبناي
اثبات شريعت و وحي ميباشند. وحي هرگز نميتواند با اصولي مخالفت داشته باشد که اصل تحقق آن در گروه
آنهاست.2 . مصباح و چراغ بودن عقل مربوط به احکام شريعت و تبيين کتاب و سنت است، نقش عقل در دريافت احکام شريعت