را به سفاهت سوق داده است» چنان که در تعريف عقل گفته شده است: «و العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به
الجنان»250 عقل آن است که به واسطه آن خداوند پرستش شود و بهشت به دست آيد. اين معناي از عقل نيز در اين
بحث مقصود نيست. مقصود از عقل- چنان که گفته شد- قوهاي ادراکي براي نفس انسان است که به واسطه آن
ميتواند حق را از باطل و خوب را از بد تشخيص دهد.
قرآن و تفکر عقلي
عقل و تفکر عقلي در قرآن کريم جايگاه بسيار بالايي دارد تا آنجا که بيش از سيصد آيه به گونههايمختلف به اين مسئله پرداخته است. در اين آيات مضامين زير
مطرح شده است: الف) به تفکر و تعقل دعوت شده است؛ب) استدلالهاي عقلي پيامبران و اولياي الهي مانند نوح، ابراهيم، موسي، پيامبر اسلام، لقمان، مومنآل فرعون و ديگران نقل شده است؛
ج) از بشر خواسته است تا در اقوال و آراي ديگران بينديشد و بهترين آن را برگزيند؛د) از تقليدهاي کورکورانه و غير عقلاني نهي شده است. قرآن عقل را حجت الهي بر بشر ميشمارد؛ يعني التزام به درک عقلي لازم است. بر اين اساس عمل مطابق
عقل، اگر چه احياناً خطا باشد، مورد مواخذه نخواهد بود و مخالفت با عقل (خواه مطابق با واقع باشد يا
نباشد) مايه نکوهش و عقوبت است. دلايل قرآن اين مطلب عبارتند از:
1 . قرآن کساني که تعقل نميکنند را بدترين جنبندگان دانسته است چنان که ميفرمايد: «انّ شرّ الدواب
عند الله الصم البکم الذين لايعقلون»253 منظور از کر و لال، کر و لال عضوي نيست، بلکه منظور
کسانياند که يا آمادگي و تحمل شنيدن حقايق را ندارند و يا از اقرار به آن خودداري ميکنند؛ يعني
حقيقت را ميشنوند ولي آن را انکار ميکنند و مقصود از «لايعقلون» کسانياند که از نيروي عقل و
انديشه خود بهره نميبرند.
به نطق آدمي بهتر است از دواب
دواب از توبه گر نگويي صواب
دواب از توبه گر نگويي صواب
دواب از توبه گر نگويي صواب
3 . خود بر دعاوي خويش اقامه برهان ميکند: «لو کان فيهما الهه الا الله لفسدتا»
4 . نظام علي و معلولي در جهان و در تاريخ و جوامع بشري را به رسميت ميشناسد. يعني نظام انسان و جهان
را عقلاني ميداند.5 . به تبيين فلسفه احکام شرعي پرداخته است.6 . با آسيبها و لغزشهاي عقل مبارزه کرده است. گمان گرايي به جاي يقين گرايي، تقليدهاي بيمعيار و
بيمنطق و پيروي از تمايلات نفساني از جمله آسيبها و لغزشهاي عقل از ديدگاه قرآن است.
جايگاه و حجيت عقل از ديدگاه روايات
عقل در احاديث اسلامي نيز از جايگاه والايي برخوردار است، و به عنوان حجت دروني خداوند بر بشر بهشمار آمده است. احاديث ذيل از آن جمله است:
1 . خداوند وقتي که عقل را آفريد از او خواست که پيش آيد، سپس پيش آمد، پس از او خواست که بازگردد،
بازگشت، آن گاه فرمود: به عزت و جلال خود سوگند که آفريدهاي محبوبتر از تو نيافريدهام و جز در
کسي که او را دوست دارم تو را کامل نميکنم، تو مبنا و معيار امر و نهي و پاداش و کيفر من خواهي بود.
2 . جبرئيل از پيشگاه خداوند نزد آدم (ع) آمد و از او خواست از ميان عقل، حيا و دين يکي را برگزيند. آدم